گربه و گونه های گربه

بیش از ۷۰ نژاد گربه وجود دارد، اما کمتر از ۴۰ مورد آنها گربه های واقعا خانگی هستند. انواع نژاد گربه مشخصه‌های خاص خودش را دارد، و شخصیت یک گربه تا حد بسیار زیادی به نژاد آن بستگی دارد. با بیشتر آموختن درباره‌ی نژاد گربه – برای یافتن گربه‌ای که بیشترین هماهنگی و تناسب را با شخصیت و سبک‌ زندگی‌تان داشته باشد آمادگی و مهارت بیشتری پیدا خواهید کرد. در ادامه شما را با ۳۱ محبوب ترین و بهترین انواع نژاد گربه در جهان آشنا می‌کنیم.

۱. گربه‌ حبشی

گربه‌ حبشی

حبشی یکی از محبوب‌ترین ( و باهوش ترین) انواع نژاد گربه در ایالات متحده است و بردر کولی (سگ) [سگی با جثه‌ای متوسط، بسیار پرانرژی و خوش رفتار با کودکان] دنیای گربه‌ها به حساب می‌آید.

گربه‌ی حبشی گوش‌های تیز، نسبتا بزرگ، و نوک‌دار دارد. سر آن پهن و تا حدودی گُوِه مانند است. چشمانش بادامی و رنگ‌ چشم‌ها ترکیبی از طلایی، سبز، فندقی، یا مسی است.

حبشی‌ها برونگرا، فوق‌العاده فعال، بازیگوش، خیره‌سر و باهوش هستند. آنها معمولا «گربه‌های بغلی» نیستند، چون بیش از حد سرگرم کنجکاوی و بازی می‌شوند. صدای آنها آرام و دلنشین است. آنها برای شاد ماندن به عشق و تعامل بسیار زیادی نیاز دارند و اگر در طول روز فعالیت نداشته باشند یا به آنها توجهی نشود افسرده می‌شوند. آنها معمولا با سایر گربه‌ها کنار می‌آیند، هرچند دوست دارند فضا و قلمرو خودشان را داشته باشند. جنس ماده‌ی این گربه‌ها گاهی در کنار سایر گربه‌ها که قرار می‌گیرد از کوره در می‌رود.

گربه‌های حبشی به خاطر کنجکاوی و لذتی که از کند و کاو محیط اطراف – به ویژه بلندی‌ها – می‌برند شناخته شده هستند. آنها آنقدر گربه‌های معقولی هستند که هرگز ریسک‌های غیر ضروری نمی‌کنند. همان طور که هر کس ممکن است از چنین نژاد باهوش و دارای توانایی‌های فیزیکی انتظار داشته باشد، گربه‌ّای حبشی شکارگران فوق‌العاده قابلی هستند. آنها عاشق اسباب بازی هستند و می‌تواند ساعت‌ها با یک توپ بازی کنند. بعضی از آنها حتی دوست دارند بروند چیزی را که پرتاب می‌کنید بردارند و برای‌تان بیاورند.

 ۲. کرل امریکایی

کرل امریکایی

از مشخصه‌های یک گربه‌ی کرل امریکایی غیر عادی بودن گوش‌های آن است که نوک آنها به سمت پشت سر خم شده‌اند و باید با دقت با آنها برخورد کرد.

کرل امریکایی را «پیتر پن» دنیای گربه‌ سانان می‌نامند چون حتی تا بزرگسالی همه شخصیت کودکانه‌اش را حفظ می‌کند.

از مشخصه‌‌های کرل امریکایی گوش‌های این حیوان است که حالتی عجیب دارند و از نوک به سمت مرکز پشت جمجمه‌اش خم شده‌اند.

کرل امریکایی، به خاطر خزانه‌ی ژنتیکی بزرگی که با گربه‌های غیرنژادی دارد، عموما نژادی سالم است و به نظر نمی‌رسد به هیچ نوع نقص ژنتیکی مبتلا باشد. با وجود این، گوش‌های‌شان را باید مرتب تمیز کرد تا از عفونت آنها جلوگیری شود، و باید خیلی ملایم به آنها دست زد تا آسیب نبینند.

۳. مو کوتاه امریکایی

مو کوتاه امریکایی

باور بر این است که گربه‌های مو کوتاه امریکایی از نسل گربه‌های اروپایی هستند که توسط مهاجران به امریکای شمالی آورده شده‌اند تا محصولاتشان را از گزند موش‌های خانگی و صحرایی در امان بدارند.

مو کوتاه امریکایی رایج‌ترین انواع نژاد گربه در ایالات متحده است. مو کوتاه امریکایی گربه‌ی بسیار ورزیده‌ای است. این گربه‌ها اندامی بزرگتر، کشیده‌تر، و بنیه‌دارتر از خویشاوند خود، مو کوتاه بریتانیایی، دارند. به این نوع «گربه‌ی کارگر» هم می‌گویند.

موکوتاه‌های امریکایی به مراقبت چندانی نیاز ندارند و معمولا سالم، خونگرم، با صاحبشان مهربان، و با غریبه‌ها اجتماعی هستند. نرها مشخصا از ماده‌ها بزرگتر هستند، و وقتی رشدشان تکمیل شود وزنی معادل ۵ تا ۷ کیلوگرم دارند. ماده‌های بالغ وقتی به رشد کاملا می‌رسند یعنی در سن سه تا چهار سالگی ۳.۵ تا ۵.۵ کیلوگرم وزن دارند. مانند بیشتر گربه‌سانان، مو کوتاه‌های امریکایی می‌توانند ۱۵-۳۰ سال عمر کنند، و اغلب فقط به واکسیناسیون سالانه، چک‌آپ‌های دامپزشکی، و یک رژیم با کیفیت نیاز دارند. این گربه‌ها معمولا دم‌هایی بلند و اندامی ترکه‌ای دارند.

مو کوتاه امریکایی در بیش از ۸۰ رنگ و طرح مختلف یافت می‌شود. بعضی از آنها حتی رنگ‌های سیاه، قهوه‌ای یا ترکیب‌ها و میکس‌های دیگری دارند. معروف‌ترین رنگ مو کوتاه امریکایی تا به امروز ماده‌ گربه‌ی نقره‌ای است که لکه‌های سیاه غلیظی روی زمینه‌ای نقره‌ای بدنش وجود دارند.

۴. بیرمن

بیرمن

بیرمن‌ها نه تنها جذاب و با نمک به نظر می‌رسند بلکه واقعا با نمک هم هستند! خاستگاه این گربه‌ی ملوس در آسیا است که نژاد محبوب روحانیون آنجا بوده است. در حالی که به این نژاد «گربه‌ی مقدس برمه» می‌گویند، نباید آن را با گربه‌ی برمه‌ای (برمیس) اشتباه گرفت که نژادی جداگانه و متفاوت است. بیرمن موی نیمه بلند، بدنی کم رنگ با لکه‌هایی تیره‌تر و چشمان آبی پررنگ دارد. با این‌که پنجه‌ّهای تیزی دارد اما انگار دستکش‌های سفیدی پوشیده است. بیرمن‌ها موی مخملی نیمه بلند، بدن نیمه‌ تپل (گرد)، گوش‌های نسبتا کوچک (در مقایسه با سایر انواع نژاد گربه)، و بینی عقابی دارند.

طبق استانداردهای مرسوم این نژاد، بدن بیرمن – بسته به شدت رنگ لکه‌های روی آن – باید به رنگ پوسته‌ی تخم‌مرغ (محلی) یا طلایی باشد. لکه‌ها می‌توانند شکلاتی، آبی، قرمز، یاسی یا کرمی باشند.

بیرمن‌ها چشم‌هایی به رنگ یاقوت کبود دارند و پوشش‌شان به خاطر «دستکش‌های» سفید روی هر یک از پنجه‌ها ظاهری غیر عادی دارد. آنها یکی از معدود نژادهایی هستند که با پوششی رنگی انگشتان دست و پای‌شان به رنگ سفید خالص است. ژنتیک این گونه ممکن است کاملا مشخص نباشد، یعنی نه به قدمت و ابهت گربه‌ی پرشین، و نظیر و همانندی ندارد. یک خصیصه‌ی شایان ذکر رنگ آبی چشم‌های آنها است که در طول عمرشان همواره آبی می‌ماند.

 ۵. گربه بمبئی

گربه بمبئی

گربه‌ی بمبئی نژادی ترکیبی از برمیس سیاه و مو کوتاه امریکایی است.

بمبئی گربه‌ای خیره‌کننده است. بمبئی‌ها به شدت مهربان هستند. آنها دوست دارند به خانواده‌ها ملحق شوند و خواهان محبت و توجه هستند، و به همین خاطر این نژاد به شدت برای کودکان مناسب است. گربه‌های بمبئی مستقل نیستند. آنها به توجه صاحبان‌شان و مردم اطراف‌شان نیاز دارند و از تنهایی طولانی مدت بدشان می‌آید. هرچند توجه را دوست دارند، اما گربه‌های بمبئی ترجیح می‌دهند با یک شخص بخصوص ارتباط داشته باشند که از همه بیشتر به آنها محبت و صمیمیت نشان بدهند.

در کل، نژاد بمبئی باهوش، بازیگوش، و نیازمند توجه است. آنها تمایل دارند با سایر گربه‌ها سازش داشته باشند، چون آنها به رعایت مقررات و سلسله‌مراتب موجود در خانه احترام می‌گذارند. آنها صدای خرخر مشخصی دارند و عاشق این هستند که خودشان را جمع کنند. در روزهای سرد می‌توان آنها را کنار هر منبع گرمایی که نزدیک‌شان باشد پیدا کرد.

 ۶. گربه برمه ای

گربه برمه ای

گربه‌های برمه‌ای اصالتا اهل ناحیه‌ای از تایلند بودند که سیام نامیده می‌شد.

گربه‌ی برمه‌ای راز طول عمر را خوب بلد است. یک برمه‌ای استرالیایی ۲۴ سال عمر کرد! این نژاد همچنین به خاطر وزنش و «تپل مپل» دنیای گربه‌ها بودن شناخته شده است. برمه‌ای‌ها بازیگوش نیز هستند و علائق و انرژی دوران بچگی را تا بزرگسالی حفظ می‌کنند. آنها از یک سری خصایص سگ‌ها برخوردارند مانند آوردن اشیایی که برای‌شان پرتاب می‌کنید و تکان دادن دم. برمه‌ای‌ها با بچه‌ّها و سگ‌ها خوب و مهربان هستند. آنها برای نگهداری در خانه نژاد خوبی به حساب می‌آیند، و معمولا اگر در خانه نگهداری شوند مهربان باقی می‌مانند، و از مسافرت با خودرو هم بدشان نمی‌آید.

گربه‌های برمه‌ای چشمانی طلایی یا زرد رنگ دارند. پوشش‌ آنها صاف و براق و در قسمت انتهایی مثل پارچه‌ی ساتن است. مانند بیشتر موکوتاه‌ها، این گربه‌ها نیز به شانه و کوتاه کردن موی زیادی نیاز ندارند. شکل نژاد بریتانیایی معمولی‌تر است، در حالی که نژاد امریکایی قوی بنیه‌تر است. آنها معمولا ۱۶-۱۸ سال عمر می‌کنند؛ عددی که از عمر بسیاری از گربه‌ها بیشتر است. برمه‌ای‌ها جثه‌ای کوچک تا متوسط دارند و حدودا ۴-۶ کیلوگرم وزن دارند، هرچند که این نژاد کمی سنگین‌تر از آنچه ابتدا به نظر می‌رسند هستند.

برمه‌ای‌ها مانند گربه‌های سیامی سر و صدا دارند، اما میو میوهای ملایم‌تر و شیرین‌تری می‌کنند. آنها بسیار با محبت هستند و از مصاحبت با آدم‌ها لذت می‌برند و دوست دارند که گربه‌های دست‌آموز انسان‌ها باشند و از پیوندهای مستحکم با صاحبشان و گرایش به سمت فعالیت‌های انسانی خوششان می‌آید. برمه‌ای‌ها به سطح توجه معقولی از سوی انسان‌ها نیاز دارند، مانند بقیه‌ی نژادها مستقل نیستند و برای تنها ماندن طولانی مدت ساخته نشده‌اند.

۷. گربه مو کوتاه کالر پوینت

گربه‌ی مو کوتاه کالر پوینت خویشاوند گربه‌ی سیامی محسوب می‌شود.

مو کوتاه کالر پوینت یکی از پر سر و صدا‌ترین گربه‌های موجود است. این گربه‌های باهوش، بازیگوش، و محتاج محبت شما را حسابی مشغول و سرگرم نگه می‌دارند!

مو کوتاه‌های کالر پوینت نخستین خویشاوندان سیامی‌ها هستند. این نژاد به وسیله‌ی زیبایی منحصر به فردش از گربه‌های سیامی – که فقط چهار رنگ دارند- متمایز می‌شود چون در شانزده رنگ «مشخص» مختلف وجود دارد. استیل بدنی، شخصیت، اندازه‌ی پشم، و طرح رنگ گربه‌ی مو کوتاه کالر پوینت شبیه سیامی است، اما نه در رنگ‌های غیر مرسومش یعنی: قرمز، کرمی، پوست‌لاکپشتی، و سیاهگوش.

مو کوتاه کالر پوینت یک نژاد بسیار باهوش، بازیگوش، و انسان دوست است. آنها فوق‌العاده با محبت و خونگرم هستند و از پرسه زدن در اطراف و بازی با آدم‌ها لذت می‌برند که همین باعث می‌شود آنها را برونگرا توصیف کنیم. آنها همچنین ممکن است در برخورد با غریبه‌هایی که خوب با آنها انس نگرفته‌اند یا تغییر محیط، بسیار حساس بشوند و خلق و خوی عصبانی و پرخاشگرانه از خود نشان بدهند. آن‌ها، به مانند گربه‌های سیامی، می‌تواند بسیار پر سر و صدا و توجه‌ طلب باشند، و همیشه به همراهی انسان‌ّها احساس نیاز کنند.

آنها بیش از ۱۰۰ نوع صدای مختلف دارند، که از گربه‌های معمولی بسیار بیشتر است، و همین امر میو میو کردن‌ آنها را عجیب‌ و غریب جلوه می‌دهد. نرها گاهی در مقابله با سایر حیوانات بیش از حد پرخاشگر می‌شوند. آنها هر وقت احساس کنند قلمروشان مورد هجوم قرار گرفته یا صرفا جهت اعلام وجود و سلطه‌ی خود با سایر گربه‌ها می‌جنگند.

 ۸. کورنیش رکس

کورنیش رکس

کورنیش رکسِ دراز و کشیده، اغلب به خاطر قدرت دوندگی و تاخت و تازش، تازی دنیای گربه‌ها نامیده می‌شود. پوشش بدنی کورنیش رکس فوق‌العاده نرم و گاهی مجعد است – یعنی نرم تر از هر نژاد گربه‌ی دیگری. با وجود این، دپشش سبک آنها حکایت از آن دارد که برای زندگی در منازل و در شرایط گرم و خشک ساخته شده‌اند. دمای بدن آنها (۳۸.۸ سانتیگراد) کمی بالاتر از دمای بدن بیشتر گربه‌ها است. این گربه‌ها تمایل دارند اطراف حباب‌های لامپ‌ها، روی صفحه‌های نمایش کامپیوترها، و سایر جاهای گرم مثل روی پاها و شانه‌ها بگردند. بعضی از کورنیش رکس‌ها یک بوی ملایم خوشایندی دارند که مختص نژاد آن‌هاست و به خاطر غدد رایحه‌ای موجود در پنجه‌های‌شان است.

گربه‌های کورنیش رکس رنگ‌های بسیار مختلفی دارند: سفید، سیاه، شکلاتی، پرتقالی، و رگه‌های آبی کم رنگ، یاسی، و کرمی. طرح‌ها و الگوهای پوست‌شان هم شامل تمام اشکال موجود در دنیای گربه‌ها می‌شود، از کلاسیک، تا ماکرلی (شکم سفید با پشت سبز رنگ و نوارهای آبی)، دو رنگ، پوست لاکپشتی، رنگ‌های دودی، و الگوهای کالر پوینت استاندارد در نژاد سیامی.

 ۹. دِوُن رکس

گربه‌های دون رکس بازیگوش و بسیار وابسته به انسان‌ها هستند و جاهای بلند و مرتفع را ترجیح می‌دهند.

دون رکس نژاد گربه‌ای است که موهایی نرم، کوتاه، و مجعد دارد شبیه به موهای کونیش رکس. آنها به طرز غیر معمولی گوش‌هایی بزرگ دارند که روی کله‌های پهن‌شان قرار گرفته است. چشم‌های‌شان بزرگ و بیمی‌های‌شان تا حدودی سربالا است. بر خلاف بیشتر گربه‌ّها، سبیل‌های‌شان بسیار کوتاه است و حالتی فرفری دارد.

گربه‌ی دون رکس فعال، پر شیطنت، بازیگوش، و بسیار انسان دوست است. آنها پرش زیادی دارند و سعی می‌کنند هر جایی که تاب نگه داشتن‌شان را داشته باشد اشغال کنند. دون‌ها ترجیح می‌دهند در جاهای مرتفع قرار بگیرند و همیشه در بالاترین نقطه‌ی موجود در خانه یا اتاف باشند.

دون رکس رفیق و همدمی وفادار است و معمولا فرد مورد علاقه‌اش را اتاق به اتاق دنبال می‌کند تا در فرصت مناسب بپرد داخل آغوش، روی پاها، یا شانه‌های او. بیشتر آنها یک نفر اصلی را در خانواده انتخاب می‌کنند و عشق‌شان را وقف او می‌کنند.

این نژاد آن قدر باهوش است که می‌توان آن را تعلیم داد تا رفتارها و کارهای خاصی را انجام دهد.

۱۰. گربه مائو مصری

مائو مصری یکی از چند نژاد گربه‌ی خانگی است که به صورت طبیعی روی بدنش نقطه نقطه است. این گربه‌ها فوق‌العاده سریع هستند! در واقع، مائو مصری سریع‌ترین انواع نژاد گربه در جهان است.

مائوهای مصری نژاد گربه‌هایی با چثه‌هایی کوچک تا متوسط و موهای کوتاه هستند. در کنار گربه‌ی دیلمون بحرینی، آنها یکی از چند نژاد گربه‌های خانگی دارای نقطه‌های طبیعی روی بدن هستند. نقطه‌های روی مائو مصری فقط روی پوشش مویی او نیستند بلکه با تراشیدن موها این نقطه‌ها روی پوست گربه هم دیده می‌شوند.

سرعت مائو مصری زیاد است چون پاهای عقبی بلندتری از سایر گربه‌ها دارد و یک پرده‌ی خاص از جنس پوست از پهلو تا پشت زانویش کشیده شده است که به او چابکی بیشتر و طول گام‌هایی بلندتر می‌دهد.

مائوها اغلب صداهای بسیار موزیکالی دارند. آنها جیر جیر، خور خور، می‌کنند و اصوات غیر عادی دیگری نیز از خود بیرون می‌دهند. رفتار دیگری که کاملا در بین مائوهای خوشحال وجود دارد تحت عنوان «دم-جنبان» توصیف می‌شود. این گربه، چه نر چه ماده، دمش را تکان می‌دهد و پیچ و تاب می‌دهد و ظاهرا با این کار قلمرواش را معین می‌کند، که تحت عنوان ادرار کردن هم شناخته می‌شود اما در واقع ادراری خارج نمی‌شود.

 ۱۱. گربه اگزاتیک

گربه اگزاتیک

این بچه گربه‌ی اگزاتیک نسخه‌ی مو کوتاه نژاد پرشین است.

محبوب‌ترین گربه، البته بعد از نژاد پرشین، اگزاتیک است. این حیوان یکی از بهترین گربه‌های بغلی است. اگزاتیک بدنی فشرده، گرد، و خوش ساخت و قوی و گردنی کوتاه و کلفت دارد. چشمان گرد بزرگ، بینی کوتاه سر بالا، حالت چهره‌ی جذاب، و گوش‌های کوچکش به او ظاهری ملوس و بچه‌گربه‌ای می‌بخشد که بیشتر آدم‌ها به آن می‌گویند با نمک!

اگزاتیک مو کوتاه شخصیتی ملایم و آرام دارد که یادآور گربه‌ی پرشین است، اما از نیای بلند موی خود سرزنده‌تر است. این حیوان کنجکاو و بازیگوش، با سایر گربه‌ها و سگ‌ها رفیق است. این گربه به ندرت میو میو می‌کند. تنها ماندن را دوست ندارد و حتما باید صاحبش را کنار خودش ببیند (یا باید صدا یا بویی شبیه صدا و بوی صاحبش در خانه بپیچد مثلا صدای رادیوی روشن). این گربه‌ها عاشق نشستن روی پاها هستند و دوست دارند از سایر انواع نژاد گربه محبت و وفاداری بیشتری نشان بدهند.

ماهیت آرام و با ثبات‌شان آنها را به گربه‌هایی ایده‌آل برای آپارتمان نشین‌های شهری تبدیل می‌کند. با وجود این، اگزاتیک بعضی از بارقه‌های انرژیک اجداد کوتاه موی امریکایی خود را حفظ کرده است و اغلب قادر به شکار موش‌ها هستند.

بر خلاف نژاد پرشین که به نگهداری و مراقبت زیاد احتیاج دارد، اگزاتیک می‌تواند با کمک اندکی از سوی انسان‌ها پشم و موی خود را تمیز نگه دارد، هرچند شانه زدن و برس کشیدن برای باز کردن موها از هم و کاهش ریزش آنها و تشکیل توده‌های مو در شکم گربه (به خاطر لیسیدن بدن خود) توصیه می‌شود.

به مانند سایر حیوانات تخت-صورت، اشک اگزاتیک‌ها نیز ممکن است از طریق مجرای بینی فوران کند، و صورت این حیوان را خیس و در آن لکه‌هایی ایجاد کند. برای جلوگیری از این پیامد می‌توان هر از گاهی با یک دستمال مرطوب صورت گربه را پاک کرد.

 ۱۲. هاوانای قهوه‌ای

هاوانای قهوه‌ای یک گربه‌ی متوسط الجثه، قوی، کوتاه مو با بدنی دارای طول متوسط است. رنگ پوشش بدن این حیوان باید قهوه‌ای، عموما قهوه‌ای مایل به قرمز، باشد و هیچ نشانه و نقطه‌ای روی بدنش نداشته باشد. سبیل‌ها هم باید قهوه‌ای باشند و رنگ چشم‌هایشان سبز باشد. سر آنها باید بیشتر دراز باشد تا پهن، و بینی‌شان در نقطه‌ای که به چشم‌هایشان می‌رسد کاملا مشخص و متمایز است. معمولا نرها از ماده‌ها بزرگتر هستند و نسبت به سایر انواع نژاد گربه وزنی متوسط دارند.

هاوانای قهوه‌ای گربه‌ای باهوش است و اغلب از پنجه‌هایش برای بررسی کردن اشیاء و ارتباط برقرار کردن با صاحبش استفاده می‌کند. محتمل‌ترین توضیحی که می‌توان برای نام این حیوان ارائه کرد رنگ پوشش او است که بسیار شبیه سیگارهای هاوانا است، اما عده‌ای نیز معتقدند که نام این نژاد از نام خرگوش هاوانا گرفته شده که هم رنگ هستند.

۱۳. گربه هیمالین

گربه هیمالین

هیمالین‌ها محبوب‌ترین نژاد گربه‌های پرشین هستند. گربه‌ی هیمالین مویی بلند به اندازه‌ی موهای نوع پرشین دارد، منتها چشمانش آبی رنگ است و رنگ براق‌تری دارد، خصائصی که به خاطر آمیزش گربه‌ پرشین با گربه سیامی به وجود آمده‌اند.

مانند گربه‌های پرشین، هیمالین‌ها نیز بدنی گرد و پاهایی کوتاه دارند که پریدن به اندازه و ارتفاعی که سایر گربه‌ها می‌پرند را برای‌شان سخت می‌کند. بعضی‌ها بدنی بیشتر شبیه سیامی‌ها دارند و می‌توانند حتی به اندازه‌ی ۲ متر بپرند.

این گربه‌ها خوش‌اخلاق، باهوش، و عموما همراهانی اجتماعی هستند. به خاطر ژنی که از سیامی‌ها به ارث برده‌اند، از نژاد پرشین فعال‌تر هستند.

به قول گربه‌بازها، «هیمی‌ها» همدم‌های بی‌نظیری برای داخل خانه هستند. آن آرام، موقر، و خوش خلق هستند اما یک جنبه‌ی بازیگوشی نیز دارند. مثل سیامی‌ها دوست دارند که چیزی را برای‌شان پرتاب کنی و بروند آن را برای شما بیاورند، و یک تکه کاغذ مچاله شده یا یک اسباب‌بازی هم آنها را ساعت‌ها سرگرم خواهد کرد.

هیمالین‌ها شیفته و وابسته‌ی انسان‌ها هستند چون به همراهی و حمایت آنها نیاز دارند. آنها مشتاق عشق و محبت هستند و دوست دارند نوازش شوند و موهای‌شان را شانه کنند. مانند بسیاری از گربه‌های مو بلند، هیمالین‌ها نیز باید هر روز موهایشان شانه شود تا سالم بماند و ظاهرشان در بهترین وضعیت بماند. به علاوه، آنها ممکن است هر روز به شستشوی صورت نیز نیاز داشته باشند.

 ۱۴. بابتیل ژاپنی

بابتیل ژاپنی نژادی از گربه‌های خانگی با دم «کوتاه» است که شبیه دم خرگوش است. این دم کوتاه به خاطر یک جهش ژنتیکی در نوع اندام این نژاد توسط یک ژن مغلوب اتفاق افتاده است.

گاهی، ممکن است یک بابتیل ژاپنی رنگ‌ چشمهایش با هم متفاوت باشد. فارغ از نژاد، گربه‌هایی که این ویژگی را دارند گربه‌های چشم تا به ‌تا (دو رنگ) نامیده می‌شوند. در این نژاد یکی از عنبیه‌ها آبی است در حالی که عنبیه‌ی دیگر زردرنگ است. این ویژگی در این نژاد نسبت به همه‌ی نژادهای دیگر بیشتر است.

به طور متوسط اعضای این نژاد گربه‌ّهایی فعال و باهوش هستند و ماهیتی انسان دوست دارند. آنها را راحت‌تر می‌توان آموزش داد و احتمال آن که از فعالیت‌هایی که انسان‌ها در آن دخالت دارند مانند راه رفتن روی یک طناب یا ریسمان و بازی پرتاب اشیاء و آوردن آنها لذت ببرند زیاد است. آنها که یک نژاد به طرز غیر عادی «وراج» به حساب می‌آیند، اغلب با انسان‌ها ارتباط آوایی برقرار می‌کنند.

 ۱۵. مین کوون

این نژاد یکی از آن‌هایی است که خاستگاهش قاره‌ی امریکا است. مین کوون یک گربه‌ی مو بلند یا مو متوسط است. پوشش آن نرم و مخملی است، هر چند جنس بافت آن ممکن است با رنگ پوشش تغییر کند. بعضی از این گربه‌ها دور گردنشان چیزی شبیه یال شیر دارند. برای این نژاد، نسبت به نژادهای موبلند دیگر، یک شانه زدن ساده و معمولی کفایت می‌کند چرا که پوشش آن به خاطر لایه‌ی کم تراکم زیرین همیشه به خودی خود تمیز باقی می‌ماند. پوشش موی آنها دستخوش تغییرات فصلی می‌شود، در زمستان پرپشت‌تر و در تابستان کم‌پشت تر. مین کوون‌ها، به خاطر جثه‌ی بزرگ‌شان پنجه‌های بزرگتری نیز دارند. مواردی مشاهده شده است که مین کوون‌ها از پنجه‌های‌شان برای فرو کردن در درز دیوارها استفاده کرده‌اند.

رایج‌ترین رنگ دیده‌شده در بین این نژاد رنگ قهوه‌ای است. طبق استانداردهای این نژاد هر رنگی برای چشم‌ها قابل قبول و پذیرفتنی است، به استثناء رنگ آبی یا چشم‌های تابه‌تا در گربه‌هایی که پوشش مویی آنها رنگی به غیر از سفید دارد.

۱۶. گربه مانکس

مانکس‌ها ممکن است شباهت بسیار زیادی به گربه‌های عادی داشته باشند، اما دم ندارند! بسیاری از مانکس‌ها یک ته‌دم دارند، اما این نژاد کلا تحت عنوان بی‌دم شناخته می‌شود. این مشخص‌ترین ویژگی این نژاد است، همچنین مانکس‌ها پاهای عقبی دراز و کشیده و یک سر گرد دارند. موی گربه‌های مانکس تمام رنگ‌ها و الگوهای مختلف را دارد، هرچند گونه‌های تماما سفید نادر هستند. گونه‌های مو بلند گاهی نژادی جداگانه به حساب آورده و سیمریک نامیده می‌شوند. مانکس‌ها شکارچیان ماهری هستند، در نتیجه اغلب کشاورزانی که مشکلات درگیری با جانوران جونده را دارند جویای این نژاد هستند.

 ۱۷. گربه جنگی نروژی

شاه اولاف نروژ، گربه‌ی جنگلی نروژی را گربه‌ی ملی نامگذاری کرد. این حیوان گربه‌ای مناسب یک وایکینگ است! این نژاد گربه‌ای قوی، بزرگ و شبیه به نژاد مین کوون است با پاهایی بلند، دم پر پشت و بدنی قدرتمند. این نژاد در بالارفتن بسیار خوب عمل می‌کند، چون پنجه‌های قدرتمندی دارند. طول عمر آنها معمولا ۱۴ تا ۱۶ سال است، هرچند بیماری‌های قلبی و کلیوی در این نژاد گزارش داده شده است.

گربه‌ی جنگلی نروژی صدایی آرام دارد اما اگر در خانه و در کنار یک سگ نگهداری شود می‌تواند صدای بلندتری هم از خودش تولید کند. عموما، این گربه‌ها آرام هستند و حتی ممکن است خجالتی به نظر برسند. رابطه‌ی خوبی با انسان‌ها دارند، اما انرژی‌شان خیلی زیاد است، و ممکن است به توجه بسیار زیادی نیاز داشته باشند. بسیاری از گربه‌های جنگلی نروژی ترجیح می‌دهند بیرون از خانه سر کنند، چون شکارچیانی سریع و ماهر هستند، اما این نژاد با زندگی اندرونی نیز خو گرفته است.

 ۱۸. اوسی کت

اوسی کت‌ها شبیه پلنگچه هستند، اما تا آنجا که می‌توانند بازیگوش و خانگی هستند. این نژاد از این لحاظ که شبیه گربه‌ی وحشی خال خالی است غیر عادی محسوب می‌شود. به خاطر شباهتش به پلنگچه (اوسلات) نامگذاری شده است، اما در خزانه‌ی ژنی اوسی کت هیچ دی‌ان‌ای «وحشی» وجود ندارد. این گونه در واقع ترکیبی از گربه‌های سیامی و حبشی است. بعدا مو کوتاه‌های امریکایی نیز به این ترکیب اضافه شدند و رنگ نقره‌ای، ساختار استخوانی، و لکه‌ها و نشانه‌های مشخصی را به این نژاد بخشیدند.

اوسی کت‌ها نژادی بسیار خونگرم هستند. اغلب می‌گویند که آنها روحیه و خصلت سگ‌ها را دارند. بیشتر آنها را می‌توان تمرین داد تا چیزی را که می‌خواهید برای شما بیاورد، روی طناب و ریسمان راه برود، موقع صدا زدن بیاید، حرف بزند، بنشیند، و طبق دستور شما دراز بکشد. بعضی‌ از آنها حتی از سر و کول غریبه‌ها بالا می‌روند و به نحوی به آنها اعلام می‌کنند که دلشان نوازش می‌خواهد. این ویژگی آنها را به حیوانات خانگی بی‌نظیری تبدیل می‌کند، و بیشتر آنها می‌توانند با حیواناتی از گونه‌های دیگر به خوبی کنار بیایند. اما، نهایتا، آنها سلطه‌ی خود را بر تمام حیوانات دیگر دیکته خواهند کرد. اوسی کت‌ها برای کسانی که می‌خواهند زمان زیادی را با گربه‌شان سر کنند حیوان خانگی بی‌نظیری هستند.

۱۹. گربه مو کوتاه شرقی

گربه‌های مو کوتاه شرقی که تحت عنوان «گربه‌ی رنگین‌کمانی» شناخته می‌شوند حیوانات باهوش و اجتماعی هستند که با انسان‌ها رابطه‌ی بسیار نزدیکی برقرار می‌کنند. آنها کنجکاو، صمیمی، عاطفی، طالب، و اغلب کلی پر سر و صدا هستند. صدای خر خر آنها موقعی که شاد هستند ممکن است بسیار بلند باشد.

مو کوتاه شرقی عضوی از خانواده‌ی سیامی است. آنها به رنگ‌های خالص (سفید، قرمز، شکلاتی، کرمی، آبنوسی، آبی، ارغوانی، قهوه‌ای مایل به زرد، یا حنائی)، سایه‌روشن (فقط نوک موها رنگی است)، نسبتا رنگی (لکه‌های قرمز یا کرمی بر روی هر یک از رنگ‌های خالص فوق)، طرح‌دار (راه راه، لکه لکه، کلاسیک و…)، و دو رنگه (هر یک از رنگ‌های فوق‌الذکر همراه با رنگ سفید) وجود دارند. در کل، بیش از ۳۰۰ ترکیب طرح و رنگ ممکن برای این نژاد وجود دارد.

 ۲۰. گربه پرشین

یکی از محبوب‌ترین انواع نژاد گربه در جهان، گربه‌ی پرشین لاکچری‌ترین حیوان خانگی محسوب می‌شود. گربه‌ی پرشین کلاسیک، که با عنوان گربه‌ی صورت عروسکی ایرانی نیز شناخته می‌شود، از نژاد پرشین اصیل به حساب می‌آید. محبوب‌ترین گونه‌های آن عبارتند از سیل پوینت، بلو پوینت، فلیم پوینت، و هیمالیایی تورتی پوینت، و بعد از آنها سیاه سفید، سایه نقره‌ای، و پرشین کالیکو قرار دارند.

 ۲۱. رگدال

نام «رگدال» برگرفته از خلق و خو و واکنش آرام و متین آن به هنگام برداشتنش از زمین یا بغل کردنش است [رگدال به انگلیسی یعنی عروسک پارچه‌ای.م.].

گربه‌های رگدال چشمانی آبی و رنگ و بدنی روشن با نقاطی تیره در ناحیه صورت، گوش، پا و دم است. آنها گربه‌هایی قوی و بزرگ جثه با موهای نیمه بلند نرم و مخملی هستند.

ماهیت مطیع و آرام رگدال مشخصه‌ای است که احتمالا از نژاد پرشین و سیامی به ارث برده است. در رابطه با این که آیا این خصیصه نتیجه‌ی جهش ژنتیکی است یا نه گفته‌های ضد و نقیضی وجود دارد. مطیع بودن بیش از حد بعضی از گربه‌های رگدال به این شایعه منجر شده است که آنها در برابر درد روئین‌تن هستند. گزارش‌های متعددی وجود داشته است از این که رگدال‌ها به به طور تصادفی به خودروهای در حال حرکت و سگ‌های وحشی برخورد کرده و آسیب دیده‌اند. رگدال با محبت، باهوش، آرام، متین، و تحت کنترل است.

۲۲. گربه راشن بلو

راشن بلو گربه‌ای آرام، زیبا با بدنی به رنگ آبی-نقره‌ای است. این گربه‌ها به خاطر هوش بالا، کنجکاوی و آرام بودنشان معروف هستند. آنها بازی رفتن و آوردن را دوست دارند و نسبت به عواطف انسانی واقعی حساس هستند. آنها از بازی کردن با انواع اسباب بازی لذت می‌برند و با عزیزانشان ارتباطات فوق‌العاده قدرتمندی برقرار می‌کنند.

راشن بلو همچنین به کنار آمدن با بچه‌ها و حیوانات خانگی دیگر معروف است. آنها را به عنوان حیواناتی آرام و تمیز می‌شناسند که با غریبه‌ها رفتاری عادی دارند، مگر آنکه در یک خانه‌ی بسیار پر هیاهو و پر جنب و جوش بزرگ شده باشند. آنها همچنین عاشق بازی کردن با سایر حیوانات خانگی کوچک هستند مثلا سگ‌ها یا گربه‌های دیگر. راشن بلوها طول عمری حدود ۱۰-۱۵ سال دارند و به ندرت دچار بیماری می‌شوند چون مشکلات ژنتیکی کمی دارند یا اصلا مشکل ژنتیکی ندارند پس مستعد ابتلا به بیماری نیستند. آنها گربه‌ّهایی با جثه‌ی متوسط و وزن متوسط ۳.۵ تا ۵.۵ کیلوگرم – در زمان تکمیل رشد – هستند. عموما نرها از ماده‌ها بزرگتر هستند.

 ۲۳. گربه ساوانا

گربه‌ ساوانا، که نگهداری آن در بعضی از بخش‌های ایالات متحده ممنوع است، تا حدودی مشابه خویشاوند خود، چیتا، رفتار می‌کند. یکی از تفاوت‌های اصلی آن است که این گربه بغل شدن را به تعقیب کردن‌تان ترجیح می‌دهد! گربه‌های ساوانا یکی از نژادهای بزرگ گربه‌های خانگی هستند. پیکربندی بلند و کشیده‌ی ساوانا باعث می‌شود از وزن واقعی‌شان بیشتر نشان بدهند. جثه‌ی آنها بسیار وابسته به نسل و جنسیت‌شان است، که گربه‌های نر ترکیبی F۱ از همه‌ بزرگتر است. ساواناها معمولا در وفاداری با سگ‌ها مقایسه می‌شوند، و صاحبشان را دور تا دور خانه مثل یک سگ دنبال می‌کنند. همچنین می‌توان آنها را آموزش داد که روی طناب راه بروند، و حتی بازی رفتن و برگشتن را انجام بدهند.

ساواناها معمولا با تکان دادن سر یا یک جهش غیر منتظره با صاحبانشان احوالپرسی می‌کنند. طبق گزارش‌ ساواناها بسیار اجتماعی و با مردم و سایر گربه‌ها و سگ‌ها صمیمی هستند، در حالی که بعضی از آنها ممکن است بدوند و پنهان شوند یا وقتی یک غریبه را می‌بینند شروع کنند به خر خر کردن. میزان اجتماعی بودن را می‌توان در بچه گربه‌های ساوانا تشدید کرد اگر که آنها را در میان آدم‌ها و حیوانات خانگی دیگر بزرگ کنیم.

 ۲۴. اسکاتیش فولد

اسکاتیش فولد نژادی از گربه‌ها است که جهش ژن-غالب داشته و همین امر باعث شده است غضروب گوش او تا بردارد که موجب خم شدن گوش‌هایش به جلو و پایین به سمت سرش خم شوند. این ویژگی به اسکاتیش فولد چیزی می‌بخشد که به آن ظاهر «جغدگونه» می‌کویند. اسکاتیش فولدها، چه گوش‌های تا شده داشته باشند چه گوش‌های معمولی، عموما خوش اخلاق و آرام هستند و در خانه با حیوانات دیگر خیلی خوب کنار می‌آیند. آنها دوست دارند به آدم‌هایی که به آنها توجه می‌کنند خیلی نزدیک شوند و ذاتا حیوانات با محبتی هستند. فولدها بسیار بازیگوش، با محبت، و آراسته هستند و اغلب باهوش، وفادار، کم سر و صداِ و با محیط، اهالی منزل و بچه‌ها سازگار می‌باشند. فولدها همچنین به خوابیدن به پشت معروف هستند.

اسکاتیش فولدها عموما صدایی ملایم دارند و مجموعه‌ای از میومیوها و خرخرهایی از خودشان نشان می‌دهند که نژادهای دیگر بهتر از آنها را سراغ نداریم. فولدها همچنین به خاطر نشستن و دراز کردن پاهای‌شان به جلو و گذاشتن پنجه‌های‌شان روی شکم‌شان معروف هستند. به این حالت «حالت بودا» می‌گویند.

۲۵. سلکرک رکس

سلکرک رکس، که به عنوان گربه‌ای در لباس میش شناخته می‌شود، یکی از چهار نژاد گربه است که مو و سبیل فر یا مجعد دارد. این نژاد از تمام نژادهای دیگر متمایز است. برخلاف دون رکس و کورنیش رکس، موی سلکرک اندازه‌ی عادی دارد و پر و کامل است. گونه‌های مو بلند و مو کوتاه زیادی وجود دارند. این حیوان یک نژاد بزرگ و خوش هیکل و شبیه موکوتاه بریتانیایی است.

بدن آن بسیار نرم است و ظاهری پشم مانند دارد و پر از وزوزی‌ها و پیچ و تاب‌های نامنظم است. سر آن گرد است و چشم‌های گرد بزرگی دارد، گوش‌هایش اندازه‌ای معمولی دارند و پوزه‌ای دارد که طولش برابر با نصف عرض آن است. آنها بسیاری از ویژگی‌های نژاد مو کوتاه بریتانیایی، ماهیت بغلی بودن گربه‌ی پرشین و بازیگوشی اگزاتیک مو کوتاه را دارند. آنها بسیار صبور، پر طاقت، و دوست داشتنی هستند.

 ۲۶. گربه سیامی

سیامی پر سر و صداترین نژاد گربه است. سیامی‌ها معمولا بسیار گربه‌های با محبت و باهوشی هستند که به خاطر ماهیت اجتماعی‌شان معروف هستند. بسیاری از آنها از بودن با آدم‌ها لذت می‌برند و گاهی آنها را «برونگرا» می‌نامند. آنها اغلب به شدت به یک شخص وابسته می‌شوند.

سیامی تایلندی یا اصل بعضی از ویژگی‌هایش با سیامی مدرن مشابه و یکسان است (مثلا الگوی رنگ و پوشش موی بدن کوتاه، هرچند به کوتاهی نوع مدرن آن نیست) اما در قسمت سر و شکل بدن با هم تفاوت دارند. این نژاد یک نوع بدن «غربی» دارد (پاهایی نسبتا بلند دارد، لاغر اندام اما پر استقامت است و استخوانبندی متوسطی دارد در حالی که نوع «شرقی» به مانند نژادهای سیامی و اورینتال هستند) و سری گوه‌مانند با گونه‌هایی گرد دارد که پوزه‌ی گوه‌مانندش از آن بیرون زده است. گوش‌هایش نسبتا بزرگ است اما گنده نیست، و نسبت به گربه‌های سیامی مدرن در جای بالاتری قرار گرفته است. چشم‌هایشان از متوسط تا نسبتا بزرگ، کاملا به شکل بادامی است، اما بیش از حد «شرقی» نیست!

۲۷. گربه سیبرین

سیبرین گربه‌ی ملی روسیه و ترکیبی عالی از یک رقصنده‌ی باله و یک مدافع تمام عیار است. آنها یکی از بهترین پرش‌ّها را در بین گربه‌های جهان دارند! سیبرین‌ها خیلی سگ-گونه هستند. آنها گربه‌های وفاداری هستند که می‌آیند با شما احوالپرسی می‌کنند. این نژاد گربه ظاهرا شیفته‌ی آب است و احتمال دارد اسباب بازی‌های را توی آب بیندازد. آنها نژادی صمیمی، خوب با سگ‌ها، پر انرژی، و باهوش هستند. آنها همچنین اهل پرحرفی هستند، و وقتی به چیزی که مورد علاقه‌شان است نزدیک می‌شوند یا درخواست می‌کنند که شب در را برای‌شان باز کنند تا بتوانند کنار فرد مورد علاقه‌شان بخوابند، صداهای «میومیو» کوتاه و خفیفی از خودشان در می‌آورند.

این گربه‌ها به خوب در خانه با دیگران زندگی می‌کنند. با پشم سه لایه‌ی منحصر به فردی که دارند به خوبی با محیط‌های سرد سازگار هستند. سیبرین‌ها در برف‌های سنگین خارج از خانه‌ی صاحبانشان یافت می‌شوند که زیر تخته جعبه‌های قدیمی خیلی آرام و معصومانه پناه گرفته‌اند. با اینکه ادله و شواهد علمی کمی وجود دارد اما پرورش دهندگان و صاحبان حیوانات خانگی مدعی هستند که سیبرین‌ها می‌توانند برای کسانی که آلرژی دارند کاملا بی‌خطر باشند.

۲۸. گربه‌ سنگاپوری

آیا از این که یک گربه شخصیت داشته باشد خوشتان می‌آید؟ پس حیوان خانگی که به درد شما بخورد همین گربه سنگاپوری ریزه میزه است.

سنگاپوری یک گربه‌ی نسبتا کلفت و قوی با جثه‌ای از کوچک تا متوسط است، و پوشش بدنی نرم و بسیار کوتاهی دارد. یک ماده‌ی کاملا بالغ معمولا ۲.۵ تا ۳.۵ کیلوگرم وزن دارد در حالی که نرها ۳.۵ تا ۵.۵ کیلوگرم وزن دارند. این نژادها عموما بزرگ و تا حدودی فرز هستند و گوش‌هایی گود و بزرگ و چشم‌هایی بادامی شکل دارند. دم آنها نازک و کمی کوتاه‌تر از طول بدن‌شان است و نوکی ضخیم دارد. طرح و الگوی پوشش این نژاد شبیه به تبی لکه‌دار است. یعنی هر دسته از موها بخش‌هایی با رنگ تیره و روشن دارند.

گربه‌ی سنگاپوری طبق توصیفات فعال، کنجکاو و بازیگوش است. آنها با محبت و خواهان تعامل با انسان‌ها هستند. علاقه‌ی شدیدی به رفتن روی بلندی‌ها دارند و این کار به آنها دید بهتری نسبت به محیط اطراف می‌دهد.

 ۲۹. گربه سومالی

ممکن است شبیه روباه به نظر برسد اما در واقع یک سومالی است! سومالی که گربه‌ای فرز و چابک است ممکن است روی میز شام بپرد و دوباره سفارش غذا بدهد!

سومالی نژادی از گربه‌ها است که جزو گربه‌های حبشی مو بلند به حساب می‌آیند. نوع بدن و لکه‌های هر دو نژاد شبیه به هم است، اما طول پشم گربه سومالی به رسیدگی بیشتری نیاز دارد تا گربه‌ی حبشی. بر خلاف بیشتر گربه‌های مو بلند، خیلی کم موهای‌شان می‌ریزد. پوشش آنها به جای آن که به مرور و همیشه ریزش داشته باشد یعنی مثل گربه‌های پرشین یا سایر گربه‌های مو بلند، یک یا دو بار در سال کلا می‌ریزد. گربه‌ی سومالی و همچنین نیای آن یعنی گربه‌ی حبشی، از کمبود آنزیم پیروات کیناز (PKDef) رنج می‌بردند. حدود ۵٪ از این نژاد ژن معیوب را با خود به ارث می‌برند.

امروزه یک آزمایش ژنتیک برای تشخیص این اختلال نهفته در نژاد سومالی وجود دارد. تمام حیوانات پرورشی باید مورد آزمایش قرار بگیرند تا مطمئن شویم که بچه گربه‌ای معیوب به دنیا نخواهد آمد.

۳۰. اسفینکس یا گربه ابوالهولی

به نظر می‌رسد اسفینکس گربه‌ای بی‌مو باشد، اما چنین نیست. بافت پوست آن شبیه چرم بز است و ممکن است پوشیده از موهای کرکی باشد. چون گربه‌های اسفینکس هیچ پوششی ندارند که آنها را گرم نگه دارد، خودشان را به آغوش آدم‌ها یا حیوانات دیگر می‌اندازند. آنها حتی زیر پتو صاحبشان را بغل می‌کنند و می‌خوابند. نداشتن پوشش باعث می‌شود وقتی به آنها دست می‌زنیم گرمایشان را احساس کنیم. ممکن است سبیل و ابروهای داشته باشند – چه کامل چه نصفه و نیمه – یا ممکن است به کل فاقد سبیل و ابرو باشند. پوست آنها به رنگی است که اگر مو می‌داشتند می‌بود، و تمام الگوهای مشخص گربه‌های عادی ممکن است در پوست گربه‌ی اسفینکس نیز یافت شود.

اسفینکس‌ها معمولا سری گوه‌مانند دارند و از بدن‌هایی سنگین و بنیه‌دار برخوردارند. اسفینکس‌ها به خاطر رفتار برونگرایانه‌شان معروف هستند. آنها انرژی، هوش، کنجکاوی و محبت زیادی نثار صاحبان خود می‌کنند.

۳۱. آنقره‌ ترکیه ای

آنقره‌ ترکیه ای

گفته می‌شود آنقره ترکیه‌ای خیلی سگ-گونه است. بعضی از آنها به دستورات که به آنها گفته می‌شود عمل می‌کنند و بازی رفتن و آوردن را دوست دارند! گربه‌ی آنقره ترکیه‌ای یک دم مخملی، پوششی با اندازه‌ی متوسط، بدون آستری، و اسکلتبندی ظریف دارد. به نظر می‌رسد گربه‌های آنکارا و پرشین با هم رابطه داشته‌اند و آنقره‌ ترکیه‌ای نیز فامیل دور گربه وان ترکیه‌ای است.

هرچند آنها به خاطر پوشش سفید موج دار و لرزان‌شان معروف هستند، امروزه بیش از بیست گونه از آنها وجود دارد من جمله سیاه، آبی، و قرمزگونه. چشمان آنها آبی، سبز، یا کهربایی است یا حتی یکی از آنها آبی و دیگری کهربایی یا سبز است. ژن W که عامل سفید بودن بدن و آبی بودن چشم‌ها است رابطه‌ی نزدیکی با کر بودن طرفی که به چشم آبی نزدیک‌تر است دارد. اما، بسیاری از گربه‌های سفید با چشمان آبی و تا به تا شنوایی معمولی دارند و حتی گربه‌های کر هم اگر در خانه‌ها نگهداری شوند زندگی نرمالی را پشت سر خواهند گذاشت.

بعضی از بچه آنقره‌های ترکیه‌ای از آتاکسی رنج می‌برند، بیماری نادری که گمان می‌شود از اتوزومال (ژن) مغلوب انتقال پیدا کرده باشد. بچه گربه‌های مبتلا به آتاکسی حرکات لرزانی دارند و به بزرگسالی نمی‌رسند.

بیماری ژنتیکی نادر اما شناخته شده‌ی دیگر کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک است، یک ناراحتی قلبی که معمولا در محدوده‌ی سنی دو تا شش سال یافت می‌شود. نرها بیشتر و شدیدتر از ماده‌ها به این بیماری دچار می‌شوند

پاندا

این خرس های بومی چین سالیانه هزاران گردشگر را به سمت خود جذب می کنند. در زبان انگلیسی به این پانداها “Giant Panda” یا “Great Panda” می گویند. خرس های پاندا با قدی حدود ۱.۲ تا ۱.۵ متر و وزنی بطور میانگین ۱۳۶ کیلوگرمی با خرس های سیاه آمریکایی برابری می کند. یکی از دلایلی که به آنها، پانداهای غول پیکر می گویند، جثه بزرگتر آنها به نسبت خویشاوندان خوب پانداهای قرمز است.

شاید رژیم غذایی پاندا شما را حیرت زده کند. این موجودات دوست داشتنی هیچ وقت از خوردن بامبو سیر نخواهند شد، بطوریکه  ۱۲ ساعت در روز به میزان ۱۲.۵ کیلوگرم بامبو می خورند. البته پاندا در کنار غذای اصلیشان از ماهی، حشرات و پرندگان هم تغذیه می کند.

معده ی این حیوان با کمک دیواره معده قوی و آنزیم های خاص معده اش بدون کوچکترین مشکلی این بامبوها را هضم می کند.

این خرس های پاندا تنهایی را به همه چیز ترجیح می دهند و با حس بویایی قویشان بوی پانداهای دیگر را تشخیص داده و از هم فاصله میگیرند.قلمرو هر یک از این خرس ها به ۵ کیاومتر مربع می رسد.

متاسفانه همچنان خطر انقراض این موجودات را تهدید می کند، البته با توجه به تلاش های صورت گرفته وضعیت این خرس ها به �کمیاب� تغییر پیدا کرده است. امروزه حدود ۱۶۰۰ خرس پاندا در طبیعت وجود دارد و حدود ۱۰۰ عدد نیز در باغ وحش‌ها یافت می‌شوند.

پاندا های ماده در دوره ای حدود ۱۰۰ تا ۱۸۰ روز تا ۲ بچه به دنیا خواهند آورد. نکته جالب اینجاست که پانداهای متولد شده، چیزی حدود  تنها ۸۵ تا ۱۴۲ گرم وزن دارد و در ابتدا به نابینا هستند. ۱۸ ماهی زمان خواهد برد تا به صورت مستقل زندگی خود را آغاز کنند.

خرس‌های پاندا در کنار مچ دست خود استخوان مخصوص و اضافه‌ای دارند که “pseudo-thumb” نام دارد. پانداها از این استخوان برای نگه داشتن بامبو و غذا خوردن راحت‌تر استفاده می‌کنند.

خرس‌های پاندا قادرند تا ارتفاع ۳/۹۶۲ نیز بالا بروند که معمولا این کار را در فصول گرم سال انجام می‌دهند تا خنک‌تر شوند.

گونه خاصی از پانداها رنگ قهوه‌ای-سفید دارند. این گونه از پانداها بسیار کمیاب هستند. تصاویر آن‌ها در مقاله موجود است.

پانداها از ۲۰ گونه مختلف بامبو تغذیه می‌کنند.

در بین گوشتخواران، خرس‌های پاندا بزرگ‌ترین دندان اسیا را دارند.

برای آن دسته از گردشگران حیات وحش که تمایل دارند خرس‌های پاندا را در طبیعت و در دل حیات وحش مشاهده کنند باید گفت که خرس‌های پاندا تنها در مناطق مرکزی چین زندگی می‌کنند. در این مناطق، هوا خنک است و بامبو به وفور یافت می‌شود. همین دو عامل باعث می‌شود که خرس‌های پاندا این  مناطق را برای زندگی ایده‌آل ببینند. زنی پاندا

پانداهای غول پیکر، خرس های سفید و سیاهی هستند که در خطر انقراض قرار دارند. این پستانداران دوست داشتنی، سری بزرگ و بدنی سنگین، چشمانی گرد و دمی کوتاه دارند.

مردم چین پاندا را Da xiong mao می نامند که به معنی خرس عظیم الجثه است. پاندا در چین سمبل صلح است.

این خرس کاملاً با خرس های دیگر متفاوت است. چشم های غیرمعمول گربه مانندی دارد و پنجه های جلویش یک انگشت شست در روبه رو دارد.

چشم ها

چشم های پاندا چشم های بیشتر خرس ها مردمک های گردی دارد. اما پاندای غول پیکر در این زمینه یک استثنا است که مردمک چشم هایش مثل چشم های گربه حالت یک شکاف عمودی را دارد. این چشم های غیرمعمول باعث شده چینی ها پاندا را "خرس گربه غول پیکر" بنامند. پاندا دید خیلی خوبی دارد.

رنگ

پاندا رنگ سیاه وصله مانندی دور چشم ها، گوش ها، شانه ها، سینه، پاها (از بالای زانو تا مچ پا) و از مچ پا به پایین پانداهای غول پیکر سفید وجود دارد. این رنگ سیاه و سفید ممکن است که پاندا را در محیط سنگی و برفی از دیدها پنهان کند.

اندازه

اندازه پانداپاندا بزرگ ترین پانداها تا تقریباً 250 پوند (115 کیلوگرم)، که در حدود وزن یک انسان درشت است رشد می کنند. آنها حدود 25/5 تا شش فوت (6/1 تا 8/1 متر) طول دارند. پاندای مذکر بزرگسال متوسط آن قدر رشد می کند که طول شانه هایش به سه پا (یک متر) و وزنش به حدود 180 پوند (80 کیلوگرم) برسد. طول دم پاندا حدود شش اینچ (16 سانتی متر) است.

تغذیه

گیاه بامبو پانداها نسبت به همه خرس ها بخصوص ترین تغذیه را دارند. غذای آنها تقریباً به دو گونه بامبو (بامبوی چتری و بامبوی پیکانی شکل) محدود می شود.

پانداها تقریباً روزی 40 پوند یا 18 کیلوگرم غذا می خورند. بامبو مواد مغذی خیلی کمی دارد. حتی با این که پاندا این گیاه را می خورد، نمی تواند آن را خیلی خوب هضم کند و بیشتر بامبو هضم نشده از منطقه دستگاه گوارش می گذرد. پاندا باید 12 ساعت در روز بخورد تا مواد غذایی مورد نیاز به بدنش برسد. نای و معده پاندا حالت زمخت و سفتی دارد که در مقابل غذای سفت مقاوم است.

مشکلات دیگر تغذیه با بامبو

پاندا در حال خوردن بامبو -گیاهان بامبو تنها در مکان های اندکی رشد می کنند. این امر محدوده زندگی پانداها را به میزان خیلی زیادی محدود می کند.

-گونه های بامبو مرگ های دوره ای دارند. یعنی بعد از این که گل می دهند می میرند. بیشتر گیاهان یک ناحیه هم (همان بعد از گل دادن) همزمان می میرند. در گذشته هنگامی که این اتفاق رخ می داد، پانداها به ناحیه دیگری مهاجرت می کردند که بامبو هنوز گل می داد. با کاهش جنگل های بامبو در روزگار کنونی، پانداها دیگر این اختیار و آزادی را ندارند. این موضوع به گرسنگی های دوره ای در میان جمعیت های پاندای غول پیکر انجامیده. در باغ وحش ها و مراکز تغذیه، پانداها برنج، سیب و سیب زمینی های شیرین می خورند.

نحوه خوردن

پانداها معمولاً موقعی که در وضعیت عمودی نشسته اند، می خورند. با این شکل نشستن، آنها می توانند پنجه های جلویی شان را برای نگه داشتن غذایشان مورد استفاده قرار دهند.

پنجه های پاندا

پنجه های جلویی پاندا خیلی غیرمعمولی است. این پنجه ها پنج انگشت چنگال دار به اضافه یک استخوان اضافی دارد که مثل یک شست روبرو کار می کند. این شست واقعاً یک انگشت نیست (مثل شست ما نیست). این شست بیشتر یک استخوان مچ بلند اضافه است که مثل یک شست کار می کند.

پانداها این پنجه های ماهر و چالاک را برای قاپیدن غذایشان (بامبو و برگ ها) مورد استفاده قرار می دهند.

دندان ها

سر پاندا از آنجایی که پانداها بیشتر وقتشان را صرف خوردن بامبویی که سفت و از نظر غذایی فقیر است می کنند، دندان ها و فک های قوی ای دارند که برای زنده ماندن آنها خیلی مهم است. پانداهای غول پیکر دندان های آسیای بزرگی دارند (دندان های آسیا دندان های صاف و مسطحی هستند که برای خرد کردن غذا مورد استفاده قرار می گیرند). آنها همچنین چند دندان تیز دارند که برای گاز گرفتن ساقه های بامبوی سفت مورد استفاده قرار می گیرند.

پانداها 42 دندان دارند. آنها همچنین ماهیچه های فک قوی ای دارند که برای جویدن بامبوی سفت مناسب است.

پوستین

پانداها پوشش پشمی روغنی خیلی ضخیمی دارند که آنها را در محل سکونت کوهستانی بارانی سردشان گرم نگه می دارد. پوشش آنها از دو نوع مو ساخته شده. یکی موهای زبر ضخیم و بلند است و دیگری یک پوشش خز متراکم نرم کوتاه تر است. این خز ضد آب است.

توزیع

محل زندگی پانداها در کره زمین پانداهای عظیم وحشی در مجموعه ای از چند کوه در چین غربی و مرکزی، اکثراً در ایالت سیشوان، شانکسی و گانسو زندگی می کنند.

به خاطر ویرانی مسکن طبیعی یا محل سکونت پانداها، آنها در یک سری از محدوده های گسسته و جدا زندگی می کنند. در نتیجه شش جمعیت جدا از هم پانداها زندگی می کنند که نژادشان با هم مخلوط نشده است.

محل زندگی

مسکن طبیعی پاندای غول پیکر سرزمین جنگلی کوهستانی ابری، بارانی و مرطوب است. جایی که گیاه بامبو در آن رشد می کند. پانداهای غول پیکر در جنگل های معتدل با گیاهان همیشه بهار و گیاهانی که در زمستان برگشان می ریزد، در ارتفاع بین 3000 و 10500 پایی (900 تا 3200 متری) و در ارتفاعات پایین مناطق سرد و کوهستانی (خط مفروظی که بالای ان هیچ درختی رشد نمی کند) پیدا می شوند. پانداها عادت داشتند که در ارتفاعات پایین تر هم زندگی کنند، اما با توسعه کشاورزی و سرزمین های محل سکونت انسان، پانداها به بالا به داخل کوهستان ها رانده شدند.

تعداد

پانداهای غول پیکر گونه های در خطری هستند که تعدادشان به تدریج که مسکن زندگی شان ویران می شود، کم می شود. تقریباً 1000 تا 1500 پاندا در حیات وحش (در چین) زندگی می کنند. حدود 120 پاندا هم در باغ وحش ها و مراکز پرورش در سراسر جهان زندگی می کنند. این گونه ها بسیار آسیب پذیرند و به خاطر انسان ها در معرض انقراض قرار دارند.

رفتار اجتماعی

صورت پاندا پانداهای غول پیکر اکثراً خجالتی و منزوی هستند. آنها در بیشتر مدت حیاتشان تنها زندگی می کنند. یک گروه کوچک از پانداها ممکن است در یک منطقه بزرگ پخش شوند و معمولاً تنها هنگام تولید مثل همدیگر را ببینند. دانشمندان خیلی زیاد درباره این جانور نمی دانند.

شواهد دقیقی درباره طول عمر پاندای غول پیکر در جهان وحش وجود ندارد. اما دانشمندان چینی گزارش می کنند که بعضی از پانداها در باغ وحش ها تا 35 سالگی زندگی کرده اند. بیشتر جانوران در حیات وحش مدت طولانی تری زندگی می کنند.

نقل و انتقال

پانداهای غول پیکر راه رفتنشان حالت غلتیدن و خرامیدن دارد. پانداهای غول پیکر مثل انسان و سایر خرس ها پاصاف هستند (هم کف پا و هم پاشنه و هم انگشتان در موقع راه رفتن زمین را لمس می کند).

پانداها به خوبی از درختان بالا می روند. آنها پنجه های کوتاهشان را مورد استفاده قرار می دهند تا پوست درخت را بگیرند و بالا روند. بعضی وقت ها آنها بالای درخت چرت بعد از ظهر می زنند.

بر خلاف بسیاری از خرس های دیگر، پانداها نمی توانند روی پاهای عقبی شان راه بروند.

خواب زمستانی

پانداهای غول پیکر اگر غذایشان در تمام طول سال در دسترسشان باشد، در زمستان به خواب نمی روند. همچنین بامبویی که می خورند آن قدر ارزش غذایی بالایی ندارد که برای زمستان چاقشان کند. در طول ماه های سرد زمستان، پانداهای غول پیکر به ارتفاعات پایین تر می روند که کمی گرم تر است. آنها همچنین در پناه درختان یا جاهای گود پناه می گیرند. در هر حال به نظر نمی رسد که پناهگاه های دایمی داشته باشند.

تولید مثل

پانداها نسبت تولید مثل خیلی پایینی دارند که در کاهش تعداد آنها مؤثر بوده است. پانداهای غول پیکر مؤنث و مذکر در فصل بهار جفت گیری می کنند و با صدا و بو یکدیگر را جذب می کنند.

مؤنث ها بین 95 تا 160 روز بعد از جفت گیری بچه شان را به دنیا می آورند. آنها توله هایشان را در پناهگاه هایی که در زمین حفر می کنند نگه داری می کنند. یکی دو توله متولد می شود اما معمولاً یک توله زنده می ماند.

بچه پانداها

توله پانداها، کوچک، سفید، کور و بدون پوشش خز هستند و در هنگام تولد ناتوان هستند. به استثنای جانوران کیسه دار (کانگوروها و ...) توله های پاندای غول پیکر کوچک ترین پستانداران تازه متولد شده هستند. وزن آنها هنگام تولد چهار تا شش اونس (85 تا 140 گرم) است که سبک تر از وزن یک سیب است.

مثل بچه تازه متولد شده انسان، توله پاندا موقعی که گرسنه است یا نیاز به توجه مادر دارد گریه می کند. پوششی که در بزرگی پاندا رنگ می گیرد، حدود یک ماه بعد از تولد به وجود می آید. چشمان توله در شش تا هفت هفتگی باز می شود. آنها حدود سه ماه بعد از تولد مادرشان را دنبال می کنند. پانداها خوردن بامبو را در حدود شش ماهگی شروع می کنند و در حدود نه ماهگی توسط مادر از شیر گرفته می شوند. توله ها خیلی آهسته رشد می کنند. آنها برای یک تا دو سال با مادرشان می مانند و در دو تا چهار سال به طول کامل رشد می کنند.

شکارچیان پانداها

انسان ها بزرگ ترین دشمن پاندای غول پیکر هستند. شکارچیان، دزدکی پانداهای غول پیکر را برای کندن پوستشان شکار می کنند و این پوست را می فروشند. همچنین بعضی وقت ها پلنگ ها توله پانداها را می کشند.

تکامل پانداها

به نظر می رسد که پاندای غول پیکر در آخر دوره پلیوسن یا اول پلیستوسن، تقریباً دو تا سه میلیون سال قبل تکامل یافته باشد. در طول این دوره ها، پاندای غول پیکر در سراسر چین جنوبی گسترش یافته. فسیل های پاندا در چین شرقی (در حدود شهر پکن کنونی)، برمه و ویتنام پیدا شده.

طبقه بندی

پاندا جانوری پستاندار است (جانوری خونگرم با مو و غدد مربوط به پستانداران). پاندای عظیم الجثه یک خرس واقعی در نظر گرفته می شود (قبل از مطالعات ژنتیکی جدید، تصور می شده که پاندا عضو خانواده راکون باشد).

1 - درحال حاضر، تنها حدود 2000 پاندا در طبیعت پیدا می‌شوند.

2 - حدود 99 درصد از وعده غذایی پاندا‌ها از گیاه بامبو تامین می‌شود.

3 - محققان چینی برای نزدیک شدن به توله‌های پاندا از لباس‌های مبدلی که به شکل پاندا است استفاده می‌کنند!

4 - چرخه زندگی یک پاندا در طبیعت حدود 20 سال می‌باشد.

5 - پانداهای مونث درطول سال تنها سه روز باردار می‌شوند.

6 - یکی از دلایلی که شرکت WWF لوگوی خود را به شکل یک پاندا برگزیده است، کاهش هزینه‌های چاپ کردن آن بوده است!

7 - پانداها از حدود 2 تا 3 میلیون سال قبل بر روی کره زمین زندگی می‌کردند.

8 - هنگامی که یک نوزاد پاندا متولد می‌شود، آن نوزاد برای گسترش ژن‌های این گونه حیوانات توسط FeedEx به کشور چین منتقل می‌شود.

9 - در بازار تجارت غیر قانونی، پوست پاندا قیمتی معادل 60 هزار تا 100 هزار دلار دارد.

10 - یک پاندای غول پیکر برای زنده ماندن نیازمند فضایی معادل 2.5 تا 4 مایل مربع است.

11 - در دوران باستان، مردم چین از پانداها ترس داشتند و آن‌ها را خوک‌های آهن‌خوار سیاه و سفید می‌نامیدند!

12 - براساس تحقیقات، پاندا‌های رشد کرده برای تامین منابع لازمشان باید روزانه حدود 80 پوند بامبو مصرف کنند.

13 - یک چیز دیگر … نوزاد پاندا به اندازه‌ای کوچک است که به راحتی در دهان مادر قرار می‌گیرند! مادر پاندا این کار را برای محافظت از آن‌ها انجام می‌دهد.

 

کانی ها

کانی‌ عبارت از عنصر یا ترکیبات شیمیایی همگنی است که بطور طبیعی در زمین یافت می‌شود. ترکیب شیمیایی کانی‌ها معین است، و معمولا متبلورند. خواص فیزیکی کانی‌ها در حدود مشخص ممکن است تغییر کند. هر کانی دارای مشخصات ویژه و انحصاری مانند سیستم تبلور ، سختی ، کلیواژ ، جرم مخصوص ، رنگ و... می‌باشد. در بعضی از کانی‌ها ، اتم بعضی از عناصر ساختمان بلوری قابل تعویض با اتم‌های هم اندازه از عناصر دیگر می‌باشد. به عنوان مثال می‌توان جانشینی آهن و منیزیم بجای هم در پیروکسن‌ها را نام برد. تبلور معمولا کانی‌ها بصورت اشکال منظم هندسی متبلور می‌شوند که به آنها بلور می‌گویند. بلور را می‌توان به عنوان جسمی که دارای ساختمان اتمی منظم است، تعریف کرد. هرگاه بلور را بطور مداوم به قطعات کوچک تقسیم کنیم‏، به جایی می‌رسیم که دیگر قابل تقسیم کردن نیست. این جز کوچک غیر قابل تقسیم ، معمولا دارای شکل هندسی منظم است که اتم‌های تشکیل دهنده بلور در رئوس ، مراکز سطوح ، وسط یال‌ها و یا مرکز آن قرار دارند و به نام واحد بلور یا سلول اولیه خوانده می‌شود. هر جسم متبلور از پهلوی هم قرار گرفتن تعداد زیادی سلول اولیه تشکیل شده است که به نام شبکه بلور نامیده می‌شود. بسته به عناصر قرینه‌ای که در سلول اولیه وجود دارد، اجسام متبلور را به 7 سیستم شامل سیستم مکعبی ، تتراگونال ، تری گونال ، هگزا گونال ، ارتورومبیک ، مونوکلینیک و تری کلینیک تقسیم می‌کنند. تصویر خواص عمومی کانی‌ها سختی سختی را می‌توان به صورت مقاومت کانی در برابر خراشیده شدن تعریف کرد. در کانی شناسی ، سختی یک جسم را با جسم دیگر می‌سنجند. طبق تعریف اگر جسمی ، جسم دیگر را مخطط کند از آن سخت تر است. برای سنجش سختی کانی‌های مختلف 10 کانی را به عنوان مبنای سختی انتخاب کرده‌اند و سختی سایر کانی‌ها را نسبت به آنها می‌سنجند. این مقیاس به نام مقیاس موس معروف است. کانی تالک ژیپس کلسیت (فلوئورین آپاتیت ارتوز کوارتز توپاز کرندوم الماس درجه سختی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 کلیواژ برخی از بلورها در امتدادهای بخصوصی به آسانی و به صورت سطوح صاف شکسته می‌شوند. این سطوح به نام سطوح رخ یا کلیواژ خوانده می‌شود. باید توجه داشت که سهولت شکستن کلیواژ در کانی‌های مختلف متفاوت است و حتی ممکن است یک کانی دارای امتداد کلیواژهای مختلف باشد. جرم مخصوص جرم مخصوص به علت ناخالصی‌های موجود در کانی ثابت نیست و همیشه مقدار آن بین دو حد در نظر گرفته می‌شود. جرم مخصوص یکی از مشخصات مهمی است که توسط آن می‌توان نوع کانی را مشخص کرد. تصویر رنگ رنگ کانی‌ها معمولا خیلی متغیر است و بسته به عوامل فیزیکی و شیمیایی در حد وسیعی تغییر می‌کند. بطوری که نمی‌توان آن را جز مشخصه‌های اصلی در نظر گرفت. ولی رنگ خاکه کانی یعنی رنگی که در اثر مالش آن با یک صفحه چنین حاصل می‌شود، نسبتا ثابت تر است و در خیلی موارد به شناسایی کانی کمک می‌کند. جلا اشعه‌ای که در سطح کانی منعکس می‌شود منظره ویژه‌ای به آن می‌دهد که به نام جلای کانی خوانده می‌شود. جلای کانی به خواص سطح و قدرت جذب آن بستگی دارد و به انواع فلزی ، الماسی ، شیشه‌ای ، صمغی ، مومی ، صدفی ، چرب و ابریشمی تقسیم می‌شود. خواص مغناطیسی بعضی از کانی‌ها دارای خواص آهنربایی طبیعی‌‌اند که کمک موثری در شناسایی آنها بشمار می‌رود. خواص شیمیایی از خواص شیمیایی کانی‌ها نیز می‌توان برای شناسایی آنها استفاده کرد. از جمله این خواص می‌توان قابلیت انحلال کانی در آب و محلول‌های شیمیایی ، تشکیل املاح با اسیدها و بازها و ... نام برد. انواع کانی از نظر نحوه تشکیل کانی اولیه یا درون زاد کانی‌های درون زاد همان طور که از نامشان پیدا است، در درون زمین یعنی کیلومترها زیر زمین تشکیل شده‌اند. ماده اصلی تشکیل دهنده کانی‌های درون زاد و بطور کلی مادر همه کانی‌ها جسم سیال خمیر مانندی است که به نام ماگما خوانده می‌شود. با توجه به نحوه تشکیل کانی‌‌های مختلف از ماگما ، می‌توان مراحل مختلفی برای تشکیل کانی‌ها تشخیص داد که این مراحل شامل مراحل ماگمایی اولیه ، پگماتیتی ، پنوماتولیتیک و گرمابی است. تصویر کانی‌های ثانویه یا برون زاد این کانی‌ها از تغییر و تبدیل کانی‌های اولیه یا درون زاد بوجود می‌آیند. کانی‌های اولیه عموما در شرایط فشار و درجه حرارت بالا تشکیل شده‌اند و به همین خاطر این کانی در شرایط سطح زمین که متفاوت با شرایط تشکیل آنها می‌باشد چندان سازگار نیستند. کانی‌های اولیه برای سازگار شدن با شرایط سطح زمین ، خرد و تجزیه شده و به کانی‌های ثانویه یا برون زاد تبدیل می‌شوند. فرآیندهای مختلفی همچون هوازدگی ، رسوبی و بیولوژیکی به تشکیل کانی‌های ثانویه کمک می‌کنند. کانی‌های دگرگونی تغییر مشخصات کانی‌ها و سنگ‌ها در اثر حرارت و فشار ، دگرگونی نامیده می‌شود. در اثر دگرگونی کانی‌ها ممکن است شکل بلورین اولیه خود را از دست داده و به شکل جدیدی متبلور شوند. البته تغییر تبلور کانی‌ها در جهتی است که با شرایط جدید سازگار باشند. ضمن تغییرات دگرگونی ممکن است ترکیب شیمیایی کانی‌ها نیز عوض شده و عناصری از ساختمان آن خارج و یا به آن وارد شوند. دگرگونی به سه نوع مجاورتی ، ناحیه‌ای و حرکتی تقسیم می‌شود که درطی هر یک از این دگرگونی‌ها کانی‌های مختلفی بوجود می‌آید. انواع کانی‌ها تاکنون سه هزار کانی در دنیا شناخته شده است. برای مطالعه آنها ابتدا باید به طریقی آنها را طبقه بندی کرد. اولین طبقه بندی نسبتا علمی کانی‌ها را ابوعلی سینا ، دانشمند ایرانی انجام داده است. در این تقسیم بندی کانی‌ها به چهار گروه اصلی سنگ‌ها و مواد خاکی ، مواد سوختنی ، نمک‌ها و فلزات تقسیم می‌شدند. امروزه کانی‌ها را بر اساس نحوه تشکیل ، ترکیب شیمیایی و ساختمان آنها طبقه بندی می‌کنند. بر اساس ترکیب شیمیایی و ساختمان داخلی کانی‌ها می‌توان آنها را به انواع زیر تقسیم کرد. کانی‌هایی که دارای اتم های آزاد بوده و شامل کانی‌هایی هستند که بطور آزاد و به شکل عنصر در طبیعت یافت می‌شوند. کانی‌هایی که از ترکیب کاتیون‌ها با آنیون‌های ساده تشکیل شده‌اند و شامل سولفورها ، هالیدها و اکسیدها هستند. نامگذاری کانی‌ها کانی‌ها عموما اسامی ناآشنا دارند و تنها عده معدودی از آنها دارای نام ایرانی هستند. اسامی کانی‌ها بر اساس یک سری ضوابط و قوانین بین المللی تعیین می‌شود که عبارتند از: نام عده زیادی از کانی‌ها در واقع اسم محلی است که برای اولین بار در آنجا پیدا شده‌اند و به انتهای نام منطقه پسوند ایت اضافه شده است. به عنوان مثال ایلمنیت از نام کوههای ایلمن واقع در اورال و تیرولیت از تیرول که محلی در اتریش است گرفته شده است. نام بعضی از کانی‌ها از اصطلاحات خاص بعضی کشورها گرفته شده است. مثلا سافیر از اصطلاحات محلی هندوستان است. نام عده دیگری از کانی‌ها از رنگ آنها در زبان یونانی گرفته شده است. مثلا هماتیت به معنی قرمز خونی، آزوریت به معنی آبی رنگ ، کلریت به معنی سبز رنگ و آلبیت به معنی سفید رنگ است. بعضی از کانی‌ها نام خود را از خواص ویژه‌ای که داشتند گرفته‌اند. مثلا دیستن ، در زبان یونانی به معنی دارای «دو سختی» است. نام بعضی از کانی‌ها مربوط به عناصر موجود در آنهاست. مثلا نیکلین دارای نیکل و کوپریت دارای مس است. نام بعضی از کانی‌ها از اسم محققینی که آنها را برای اولین بار یافته‌اند مشتق شده است. مثلا براگیت به نام کاشف آن «براگ» و بیرونیت به نام یابنده آن ابوریحان بیرونی و ... گرفته شده است.

ققنوس

قُقنوس (به زبان یونان باستان: Φοῖνιξ، به عربی: العنقاء و به انگلیسی: Phoenix) پرندهٔ مقدّس افسانه‌ای است که در اساطیر ایران، اساطیر یونان، اساطیر مصر، و اساطیر چین از آن نام برده شده. درباره این موجود افسانه‌ای گفته می‌شود که وی مرغی نادر و تنهاست و جفتی و زایشی ندارد. اما هزار سال یک بار، بر توده‌ای بزرگ از هیزم بال می‌گشاید و آواز می‌خواند و چون از آواز خویش به وجد و اشتیاق آمد، به منقار خویش آتشی می‌افروزد و با سوختن در آتش تخمی از وی پدید می‌آید که بلافاصله آتش می‌گیرد و می‌سوزد و از خاکستر آن ققنوسی دیگر متولد می‌شود. ققنوس در اغلب فرهنگ‌ها نماد جاودانگی و عمر دگربار تلقی شده‌است. امّا برخی فرهنگ‌ها ویژگی‌های دیگر هم به او نسبت داده‌اند. از جمله در مورد او گفته شده: اشک ققنوس زخم را درمان می‌کند. ققنوس صدای دل نشینی دارد، موسیقی از آوای او پدید آمده‌است و… گرچه ققنوس در اساطیر ملل آسیایی همچون چین و ایران جایگاه ویژه‌ای دارد، امّا برخی معتقدند که اسطورهٔ ققنوس از مصر باستان برخاسته، به یونان و روم رفته، و هم سو با باورهای مسیحیت شاخ و برگ بیشتری یافته‌است علامه دهخدا در توصیف ققنوس نوشته‌است: گویند ققنوس هزار سال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آید هیزم بسیار جمع سازد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال برهم زند چنان‌که آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و خود با هیزم بسوزد و از خاکسترش بیضه ای پدید آید و او را جفت نمی‌باشد و موسیقی را از آواز او دریافته‌اند. در فرهنگ انگلیسی زبان، ققنوس Phoenix پرنده‌ای است افسانه‌ای و بسیار زیبا و منحصربه‌فرد در نوع خود، که بنا بر افسانه‌ها ۵۰۰ یا ۶۰۰ سال در صحاری غرب عمر می‌کند، خود را بر تلی از خاشاک می‌سوزاند، و از خاکستر حاصل، خود او دگر بار با طراوت جوانی سر برمی‌آورد و دور دیگری از زندگی را آغاز می‌کند و می‌گذراند. ققنوس در فرهنگ اروپایی غالباً تمثیلی از فناناپذیری و حیات جاودان است. ققنوس در اصل از ایران باستان به فرهنگ اروپا راه یافته‌است. طی هشت قرن قبل از میلاد مسیح، روی هم در نُه مرجع از پرنده ققنوس نام برده شده که هشت مورد آن از طریق نقل قول مؤلفان بعدی به ما رسیده و فقط یک مورد اثر هردوت مورخ یونانی ۴۸۴ تا ۴۲۴ قبل از میلاد با شرح کامل محفوظ مانده‌است. یونانی دیگری به نام کلودیوس آلیانوس Claudius Aelianus مشهور به آلیان Aelian نیز، ۲۰۰ سال بعد از میلاد مسیح در مورد ققنوس نوشته‌است:ققنوس بدون کمک از علم حساب یا شمردن با انگشت، حساب ۵۰۰ سال را درست نگه می‌دارد زیرا او از طبیعتی که عقل کل است همه چیز را می‌آموزد. با آن که اطلاع در مورد ققنوس لازم به نظر می‌رسد مع‌هذا گمان نمی‌رود در میان مصریان - شاید جز انگشت شماری از کشیشان - کسی بداند که ۵۰۰ سال چه وقت به سر می‌رسد، ولی دست کم ما باید بدانیم که مصر کجاست و هلیوپولیس که مقصد ققنوس است، در کجا قرار دارد و این پرنده پدرش را درون چه نوع تابوت می‌گذارد و در کجا دفن می‌کند.» این مورخ، بر اساس متن انگلیسی، والد ققنوس را پدر می‌خواند ولی از ققنوس به صیغه خنثی (it) نام می‌برد. مؤلفان بعدی برای ققنوس غالباً از صیغه تأنیث استفاده کرده‌اند، اما از آن جا که این پرنده افسانه‌ای تک و منحصربه‌فرد بوده و زاد و ولد آن از جفتگیری ناشی نمی‌شده، بنا بر این بحث در مورد جنسیت آن چندان مهم به نظر نمی‌رسیده‌است. مورخی رومی به نام پوبلیوس اوویدیوس ناسو، مشهور به اووید، نخستین رومی است که درباره ققنوس به زبان لاتین مطلب نوشته‌است، در نوشته او آمده‌است: «چه بسیار مخلوقاتی که امروزه بر روی زمین راه می‌روند، امّا در ابتدا به شکل دیگری بوده‌اند. فقط یک موجود هست که تا ابد همان طوری که از نخست بوده، باقی خواهد ماند، یعنی طی سالیان مدید، بی آن که تغییری کرده باشد، باقی می‌ماند و سرانجام نیز، پس از نابودی، دگربار به همان شکل اولیه خویش متولد می‌شود. این پرنده، پرنده‌ای است که آشوری‌ها یا به تعبیر برخی منابع احتمالاً سوری‌ها یا فنیقی‌ها آن را ققنوس می‌نامند. این پرنده، دانه و علف معمولی نمی‌خورد، ولی از عصاره میوه‌ها و از ادویه خوشبوی کمیاب می‌خورد. وقتی ۵۰۰ ساله شد، بر بالای نخل بلندی آشیان می‌سازد و با چنگالش از مرغوب‌ترین مواد، از پوست درخت گرفته تا دارچین و دیگر ادویه و صمغ برای خود بستری می‌سازد و بعد می‌میرد و روحش با دود و بخار معطر به دوردست سفر می‌کند، و داستان چنین ادامه می‌یابد که سپس از سینه بدن بی جان او ققنوس کوچکی سر برمی‌کشد تا آن طور که می‌گویند ۵۰۰ سال دیگر زندگی کند و در آن زمان که پس از سن و سالی شهامت لازم را پیدا کرد تخت و آشیانش را که مدفن پدرش هست بر فراز نخلی رفیع به حرکت درمی‌آورد و سفر به شهر آفتاب را شروع می‌کند، همان جایی که در معبد آفتاب آشیان ققنوس خوش می‌درخشد.» از مجموع آنچه در فرهنگ اروپایی پیرامون ققنوس آمده‌است، می‌توان دو روایت کلی در مورد ققنوس ارائه داد: اول اینکه ققنوس از بدن بی جان پدرش به وجود می‌آید و جسد پدرش را به شهر هلیوپولیس می‌برد و در قربانگاه معبد آفتاب می‌سوزاند؛ و روایت دیگر اینکه ققنوس در تلی از چوب و خاشاک خوشبو آتش می‌افکند، بال می‌زند و شعله می‌افروزد، خود در آتش می‌سوزد و از خاکسترش ققنوسی دیگر زاده می‌شود. پس بطور خلاصه می‌توان در مورد این اسطوره در فرهنگ اروپایی گفت: «ققنوس در آتش می‌سوزد و دیگر بار از خاکستر خود زاده می‌شود». در همین ارتباط در زبان انگلیسی مثلی بدین مضمون رایج است که: «هر آتشی ممکن است ققنوسی دربرداشته باشد» طی نخستین قرن میلادی، روی هم ۲۱ بار توسط ده مؤلف از ققنوس یاد شده‌است. از مجموع این منابع چنین بر می‌آید که خاستگاه اسطوره ققنوس تمدن قدیم مصر بوده و بعدها به ترتیب در تمدن‌های یونانی، رومی و مسیحی درباره آن سخن گفته‌اند. در میان مصریان، اسطوره ققنوس در اصل اسطوره خورشید بوده که بعد از هر شب دگر بار در سحرگاه طلوع می‌کند و نام شهر هلیوپولیس در نوشته هردوت نیز باید در همین ارتباط باشد. مصریان ققنوس را پرنده مقدسی می‌دانند که بسیار نادر است. به روایت مردم شهر هلیوپولیس، ققنوس هر ۵۰۰ سال یک بار آن هم پس از مرگ ققنوس قبلی در مصر ظاهر می‌شود. از این پرنده تنها برخی تصاویر موجود است و آن طور که از شکل و اندازهٔ او در این تصاویر بر می‌آید، بال و پرش بخشی قرمز و بخشی زرد طلایی است و اندازه و شکل عمومی آن مانند عقاب است. داستانی عجیب هم از کار این پرنده گفته می‌شود و آن این که این پرنده جسد پدر خود را، که با نوعی صمغ گیاهی خوشبو اندود شده، همهٔ راه از سرزمین عرب تا معبد آفتاب با خود می‌آورد و آن را در آن جا دفن می‌نماید. می‌گویند برای آوردن جسد ابتدا گلوله‌ای آن قدر بزرگ که بتواند آن را حمل نماید از جنس آن صمغ گیاهی می‌سازد، بعد توی آن را خالی می‌کند و جسد را در آن می‌گذارد و دهانه آن را با صمغ تازه مسدود می‌کند و آن گاه گلوله را که درست همان وزن اولیه خود را پیدا کرده‌است، به مصر می‌آورد و در حالی که تمامی رویه گلوله از صمغ پوشانده شده آن را همان‌طور که گفته شد درون معبد آفتاب می‌گذارد. در اساطیر ایران، قُقنوس یا قُقنُس، معرب کلمهٔ یونانی کوکنوس κύκνος / kúknos و به چم قو swan، همتای کلمهٔ هند و اروپایی و چینی فونیکس است و چنین می‌نماید که شکل آن ترتیب و برآیندی از قرقاول، مرغ چینی و آمیزه آن با دیگر مرغان اسطوره ایست. این مرغ در روایت‌های ایرانی نیز همچون روایت‌های هندواروپائی، مرغی نادر و تنهاست که او را جفتی نیست و در نتیجه از او زایشی نیز پدید نخواهد آمد. ققنوس هزار سال زندگی می‌کند و چون عمرش به پایان می‌رسد، توده‌ای بزرگ از هیزم فراهم می‌آورد و با نشستن بر آن توده چندان آواز می‌خواند که از آواز خود به وجد می‌آید و با برهم زدن بال و به یاری منقار، آتشی می‌افروزد و با سوختن در آتش از وی بیضه ای (تخم مرغی) پدیدار می‌شود و بدینسان ققنوسی دیگر زاده می‌شود. در این روایت ققنوس همتای قو در ادبیات اروپایی است که با آوازخوانی، زیست و زندگی خود را به پایان می‌برد. اساساً در ادبیات ایران نیز همچون ادبیات هندواروپایی، سوختن در رنج خویش و از خاکستر خود برآمدن و تولدی دیگر، راه به اسطوره ققنوس دارند. در فرهنگ اسطوره‌ای چین، ققنوس با نام فنگ هوانگ یا پرنده سرخ شناخته می‌شود که از جنس آتش است و نماد تابستان و جنوب محسوب می‌شود که خشکسالی آفرین می‌باشد. به همین دلیل ققنوس دربردارنده عنصر منفی و مادینگی جهان، یعنی یین است و نماد ملکه محسوب می‌شود. در برابر ققنوس، اژدها قرار می‌گیرد که همیشه در اساطیر چین نمایندهٔ خاقان به‌شمار می‌آید. در اساطیر چین ققنوس در فواره‌ای از آب زلال تن می‌شوید و با گذشتن از بلندای کوه گون لون، هر شامگاه در غارهای دان Tan آرام می‌یابد. بر مبنای روایات چینی ققنوس کمتر تا سطح زمین پرواز می‌کند و هرگاه که چنین کند، همه مرغان گرد او جمع می‌شوند. بر اساس روایت کویاجی درباره ققنوس، وی بر سطح زمین نمی‌نشیند، امّا هرگاه که بر سطح زمین بنشیند بر یک پای می‌رقصد. برخی احتمال داده‌اند که ققنوس چینی همتای شانگ شانگ یا مرغ باران در روایت کنفوسیوس باشد، حال آنکه شانگ شانگ یا مرغ باران، پرنده ایست که نماد یین محسوب می‌شود، امّا ققنوس به‌طور معمول نماد یانگ تلقی شده‌است. ققنوس در اساطیر چین، نماد شادمانی و خرسندی و نشانه رضایت آسمان است. اژدها در این اساطیر روح باران و نماد خاقان است و ققنوس، نماد ملکه و جنوب و یاور کشاورزان است. در اساطیر چین پرنده سرخ یا ققنوس نماد جنوب و مورد نیایش بود. ققنوس بعدها جای خود را به قرقاول داد. این پرنده در نقش‌های برجای مانده دارای منقار خمیده، پنجهبلند و تیز به شکل پرندگان شکاری بود و یاری دهنده کشاورزان مزارع خشک جنوب به‌شمار می‌آمد. در اساطیر چین ققنوس دیگری موسوم به چی سانگ یا ققنوس کوهساران نیز وجود دارد. این ققنوس، ققنوسی است که به روزگار دودمان جو نقشه رودها را به یو پیشکش کرد قُقنوس (به زبان یونان باستان: Φοῖνιξ، به عربی: العنقاء و به انگلیسی: Phoenix) پرندهٔ مقدّس افسانه‌ای است که در اساطیر ایران، اساطیر یونان، اساطیر مصر، و اساطیر چین از آن نام برده شده. درباره این موجود افسانه‌ای گفته می‌شود که وی مرغی نادر و تنهاست و جفتی و زایشی ندارد. اما هزار سال یک بار، بر توده‌ای بزرگ از هیزم بال می‌گشاید و آواز می‌خواند و چون از آواز خویش به وجد و اشتیاق آمد، به منقار خویش آتشی می‌افروزد و با سوختن در آتش تخمی از وی پدید می‌آید که بلافاصله آتش می‌گیرد و می‌سوزد و از خاکستر آن ققنوسی دیگر متولد می‌شود. ققنوس در اغلب فرهنگ‌ها نماد جاودانگی و عمر دگربار تلقی شده‌است. امّا برخی فرهنگ‌ها ویژگی‌های دیگر هم به او نسبت داده‌اند. از جمله در مورد او گفته شده: اشک ققنوس زخم را درمان می‌کند. ققنوس صدای دل نشینی دارد، موسیقی از آوای او پدید آمده‌است و… گرچه ققنوس در اساطیر ملل آسیایی همچون چین و ایران جایگاه ویژه‌ای دارد، امّا برخی معتقدند که اسطورهٔ ققنوس از مصر باستان برخاسته، به یونان و روم رفته، و هم سو با باورهای مسیحیت شاخ و برگ بیشتری یافته‌است علامه دهخدا در توصیف ققنوس نوشته‌است: گویند ققنوس هزار سال عمر کند و چون هزار سال بگذرد و عمرش به آخر آید هیزم بسیار جمع سازد و بر بالای آن نشیند و سرودن آغاز کند و مست گردد و بال برهم زند چنان‌که آتشی از بال او بجهد و در هیزم افتد و خود با هیزم بسوزد و از خاکسترش بیضه ای پدید آید و او را جفت نمی‌باشد و موسیقی را از آواز او دریافته‌اند. در فرهنگ انگلیسی زبان، ققنوس Phoenix پرنده‌ای است افسانه‌ای و بسیار زیبا و منحصربه‌فرد در نوع خود، که بنا بر افسانه‌ها ۵۰۰ یا ۶۰۰ سال در صحاری غرب عمر می‌کند، خود را بر تلی از خاشاک می‌سوزاند، و از خاکستر حاصل، خود او دگر بار با طراوت جوانی سر برمی‌آورد و دور دیگری از زندگی را آغاز می‌کند و می‌گذراند. ققنوس در فرهنگ اروپایی غالباً تمثیلی از فناناپذیری و حیات جاودان است. ققنوس در اصل از ایران باستان به فرهنگ اروپا راه یافته‌است. طی هشت قرن قبل از میلاد مسیح، روی هم در نُه مرجع از پرنده ققنوس نام برده شده که هشت مورد آن از طریق نقل قول مؤلفان بعدی به ما رسیده و فقط یک مورد اثر هردوت مورخ یونانی ۴۸۴ تا ۴۲۴ قبل از میلاد با شرح کامل محفوظ مانده‌است. یونانی دیگری به نام کلودیوس آلیانوس Claudius Aelianus مشهور به آلیان Aelian نیز، ۲۰۰ سال بعد از میلاد مسیح در مورد ققنوس نوشته‌است:ققنوس بدون کمک از علم حساب یا شمردن با انگشت، حساب ۵۰۰ سال را درست نگه می‌دارد زیرا او از طبیعتی که عقل کل است همه چیز را می‌آموزد. با آن که اطلاع در مورد ققنوس لازم به نظر می‌رسد مع‌هذا گمان نمی‌رود در میان مصریان - شاید جز انگشت شماری از کشیشان - کسی بداند که ۵۰۰ سال چه وقت به سر می‌رسد، ولی دست کم ما باید بدانیم که مصر کجاست و هلیوپولیس که مقصد ققنوس است، در کجا قرار دارد و این پرنده پدرش را درون چه نوع تابوت می‌گذارد و در کجا دفن می‌کند.» این مورخ، بر اساس متن انگلیسی، والد ققنوس را پدر می‌خواند ولی از ققنوس به صیغه خنثی (it) نام می‌برد. مؤلفان بعدی برای ققنوس غالباً از صیغه تأنیث استفاده کرده‌اند، اما از آن جا که این پرنده افسانه‌ای تک و منحصربه‌فرد بوده و زاد و ولد آن از جفتگیری ناشی نمی‌شده، بنا بر این بحث در مورد جنسیت آن چندان مهم به نظر نمی‌رسیده‌است. مورخی رومی به نام پوبلیوس اوویدیوس ناسو، مشهور به اووید، نخستین رومی است که درباره ققنوس به زبان لاتین مطلب نوشته‌است، در نوشته او آمده‌است: «چه بسیار مخلوقاتی که امروزه بر روی زمین راه می‌روند، امّا در ابتدا به شکل دیگری بوده‌اند. فقط یک موجود هست که تا ابد همان طوری که از نخست بوده، باقی خواهد ماند، یعنی طی سالیان مدید، بی آن که تغییری کرده باشد، باقی می‌ماند و سرانجام نیز، پس از نابودی، دگربار به همان شکل اولیه خویش متولد می‌شود. این پرنده، پرنده‌ای است که آشوری‌ها یا به تعبیر برخی منابع احتمالاً سوری‌ها یا فنیقی‌ها آن را ققنوس می‌نامند. این پرنده، دانه و علف معمولی نمی‌خورد، ولی از عصاره میوه‌ها و از ادویه خوشبوی کمیاب می‌خورد. وقتی ۵۰۰ ساله شد، بر بالای نخل بلندی آشیان می‌سازد و با چنگالش از مرغوب‌ترین مواد، از پوست درخت گرفته تا دارچین و دیگر ادویه و صمغ برای خود بستری می‌سازد و بعد می‌میرد و روحش با دود و بخار معطر به دوردست سفر می‌کند، و داستان چنین ادامه می‌یابد که سپس از سینه بدن بی جان او ققنوس کوچکی سر برمی‌کشد تا آن طور که می‌گویند ۵۰۰ سال دیگر زندگی کند و در آن زمان که پس از سن و سالی شهامت لازم را پیدا کرد تخت و آشیانش را که مدفن پدرش هست بر فراز نخلی رفیع به حرکت درمی‌آورد و سفر به شهر آفتاب را شروع می‌کند، همان جایی که در معبد آفتاب آشیان ققنوس خوش می‌درخشد.» از مجموع آنچه در فرهنگ اروپایی پیرامون ققنوس آمده‌است، می‌توان دو روایت کلی در مورد ققنوس ارائه داد: اول اینکه ققنوس از بدن بی جان پدرش به وجود می‌آید و جسد پدرش را به شهر هلیوپولیس می‌برد و در قربانگاه معبد آفتاب می‌سوزاند؛ و روایت دیگر اینکه ققنوس در تلی از چوب و خاشاک خوشبو آتش می‌افکند، بال می‌زند و شعله می‌افروزد، خود در آتش می‌سوزد و از خاکسترش ققنوسی دیگر زاده می‌شود. پس بطور خلاصه می‌توان در مورد این اسطوره در فرهنگ اروپایی گفت: «ققنوس در آتش می‌سوزد و دیگر بار از خاکستر خود زاده می‌شود». در همین ارتباط در زبان انگلیسی مثلی بدین مضمون رایج است که: «هر آتشی ممکن است ققنوسی دربرداشته باشد» طی نخستین قرن میلادی، روی هم ۲۱ بار توسط ده مؤلف از ققنوس یاد شده‌است. از مجموع این منابع چنین بر می‌آید که خاستگاه اسطوره ققنوس تمدن قدیم مصر بوده و بعدها به ترتیب در تمدن‌های یونانی، رومی و مسیحی درباره آن سخن گفته‌اند. در میان مصریان، اسطوره ققنوس در اصل اسطوره خورشید بوده که بعد از هر شب دگر بار در سحرگاه طلوع می‌کند و نام شهر هلیوپولیس در نوشته هردوت نیز باید در همین ارتباط باشد. مصریان ققنوس را پرنده مقدسی می‌دانند که بسیار نادر است. به روایت مردم شهر هلیوپولیس، ققنوس هر ۵۰۰ سال یک بار آن هم پس از مرگ ققنوس قبلی در مصر ظاهر می‌شود. از این پرنده تنها برخی تصاویر موجود است و آن طور که از شکل و اندازهٔ او در این تصاویر بر می‌آید، بال و پرش بخشی قرمز و بخشی زرد طلایی است و اندازه و شکل عمومی آن مانند عقاب است. داستانی عجیب هم از کار این پرنده گفته می‌شود و آن این که این پرنده جسد پدر خود را، که با نوعی صمغ گیاهی خوشبو اندود شده، همهٔ راه از سرزمین عرب تا معبد آفتاب با خود می‌آورد و آن را در آن جا دفن می‌نماید. می‌گویند برای آوردن جسد ابتدا گلوله‌ای آن قدر بزرگ که بتواند آن را حمل نماید از جنس آن صمغ گیاهی می‌سازد، بعد توی آن را خالی می‌کند و جسد را در آن می‌گذارد و دهانه آن را با صمغ تازه مسدود می‌کند و آن گاه گلوله را که درست همان وزن اولیه خود را پیدا کرده‌است، به مصر می‌آورد و در حالی که تمامی رویه گلوله از صمغ پوشانده شده آن را همان‌طور که گفته شد درون معبد آفتاب می‌گذارد. در اساطیر ایران، قُقنوس یا قُقنُس، معرب کلمهٔ یونانی کوکنوس κύκνος / kúknos و به چم قو swan، همتای کلمهٔ هند و اروپایی و چینی فونیکس است و چنین می‌نماید که شکل آن ترتیب و برآیندی از قرقاول، مرغ چینی و آمیزه آن با دیگر مرغان اسطوره ایست. این مرغ در روایت‌های ایرانی نیز همچون روایت‌های هندواروپائی، مرغی نادر و تنهاست که او را جفتی نیست و در نتیجه از او زایشی نیز پدید نخواهد آمد. ققنوس هزار سال زندگی می‌کند و چون عمرش به پایان می‌رسد، توده‌ای بزرگ از هیزم فراهم می‌آورد و با نشستن بر آن توده چندان آواز می‌خواند که از آواز خود به وجد می‌آید و با برهم زدن بال و به یاری منقار، آتشی می‌افروزد و با سوختن در آتش از وی بیضه ای (تخم مرغی) پدیدار می‌شود و بدینسان ققنوسی دیگر زاده می‌شود. در این روایت ققنوس همتای قو در ادبیات اروپایی است که با آوازخوانی، زیست و زندگی خود را به پایان می‌برد. اساساً در ادبیات ایران نیز همچون ادبیات هندواروپایی، سوختن در رنج خویش و از خاکستر خود برآمدن و تولدی دیگر، راه به اسطوره ققنوس دارند. در فرهنگ اسطوره‌ای چین، ققنوس با نام فنگ هوانگ یا پرنده سرخ شناخته می‌شود که از جنس آتش است و نماد تابستان و جنوب محسوب می‌شود که خشکسالی آفرین می‌باشد. به همین دلیل ققنوس دربردارنده عنصر منفی و مادینگی جهان، یعنی یین است و نماد ملکه محسوب می‌شود. در برابر ققنوس، اژدها قرار می‌گیرد که همیشه در اساطیر چین نمایندهٔ خاقان به‌شمار می‌آید. در اساطیر چین ققنوس در فواره‌ای از آب زلال تن می‌شوید و با گذشتن از بلندای کوه گون لون، هر شامگاه در غارهای دان Tan آرام می‌یابد. بر مبنای روایات چینی ققنوس کمتر تا سطح زمین پرواز می‌کند و هرگاه که چنین کند، همه مرغان گرد او جمع می‌شوند. بر اساس روایت کویاجی درباره ققنوس، وی بر سطح زمین نمی‌نشیند، امّا هرگاه که بر سطح زمین بنشیند بر یک پای می‌رقصد. برخی احتمال داده‌اند که ققنوس چینی همتای شانگ شانگ یا مرغ باران در روایت کنفوسیوس باشد، حال آنکه شانگ شانگ یا مرغ باران، پرنده ایست که نماد یین محسوب می‌شود، امّا ققنوس به‌طور معمول نماد یانگ تلقی شده‌است. ققنوس در اساطیر چین، نماد شادمانی و خرسندی و نشانه رضایت آسمان است. اژدها در این اساطیر روح باران و نماد خاقان است و ققنوس، نماد ملکه و جنوب و یاور کشاورزان است. در اساطیر چین پرنده سرخ یا ققنوس نماد جنوب و مورد نیایش بود. ققنوس بعدها جای خود را به قرقاول داد. این پرنده در نقش‌های برجای مانده دارای منقار خمیده، پنجهبلند و تیز به شکل پرندگان شکاری بود و یاری دهنده کشاورزان مزارع خشک جنوب به‌شمار می‌آمد. در اساطیر چین ققنوس دیگری موسوم به چی سانگ یا ققنوس کوهساران نیز وجود دارد. این ققنوس، ققنوسی است که به روزگار دودمان جو نقشه رودها را به یو پیشکش کرد

ایا عقاب ها به کمک نیاز دارند؟

بله درست است.ساخت معدن ،شهرسازی و کشاورزی درمناطق طبیعی باعث شده عقاب هابه خطر بیفتند.همچنین،انسان ها جانوران را شکار و مسموم می کنند،و تخم هایشان را جمع می کنند.

مهارت های قدرت و شکار بسیاری از این عقاب ها چشمگیر است. عقاب تاج دار، که به عنوان قدرتمند ترین گونه عقاب در آفریقا شناخته می شود، می تواند حیوانات با بیش از چهار برابر اندازه خود را شکار کند. عقاب هارپی آمریکای جنوبی پنجه های ۵ اینچی دارد، که بزرگتر از پنجه خرس گریزلی هستند.

عقاب معروف سر سفید، نماد ملی ایالات متحده که بخاطر قدرت فیزیکی، زیبایی منحصر به فرد و عدم وابستگی اش به سایر موجودات به این مهم انتخاب شده است. اما طرح اصلی در نظر گرفته شده برای این کار یک گونه دیگر بود: عقاب همایونی، که بومی جنوب شرق اروپا می باشد. نکته مهم این است که بیش از ۶۰ نوع عقاب در سراسر جهان، در همه قاره ها به غیر از قطب جنوب زندگی می کنند. در واقع، فقط دو گونه عقاب در شمال امریکا زندگی می کنند – عقاب سر سفید و عقاب طلایی که پرنده ملی مکزیک است.

بزرگترین آتشفشان‌های فعال کرهٔ زمین

بزرگترین آتشفشان کره زمین، مونالوآ نام دارد که بخشی از جزایر هاوایی را تشکیل می‌دهد. محیط قاعده مخروط این آتشفشان ۶۰۰ کیلومتر و قله آن نسبت به کف اقیانوس آرام که آن را احاطه کرده‌است ۱۰ کیلومتر ارتفاع دارد. این آتشفشان، همراه با سایر قسمت‌های جزایر هاوایی، نشان‌دهندهٔ موادی هستند که به وسیله فوران‌هایی که از یک میلیون سال پیش تاکنون ادامه داشته‌اند، شکل گرفته‌اند.

سایر آتشفشانهای مطرح کره زمین عبارتند از:

  1. آتشفشان وزوو
  2. آتشفشان مونالوآ
  3. آتشفشان پله
  4. آتشفشان بزیمیانی
  5. آتشفشان پاری کوتین در مکزیک
  6. آتشفشان سنت هلن

اتشفشان

  • آتشفشان روزنه‌ای در سطح زمین است که سنگ‌های گداخته، خاکستر و گازهای درون زمین، از آن به بیرون فوران می‌کنند. فعالیت آتشفشانی با برون‌افکنی سنگ‌های مذاب، با گذشت زمان، باعث پیدایش کوه‌های آتشفشانی بر سطح زمین شده‌است. آتشفشان‌ها معمولاً در نقاطی یافت می‌شوند که صفحه‌های سخت پوسته زمین‌ساخت، همگرایی یا واگرایی دارند. هر آتشفشان سه قسمت اصلی  تقسیم می شود

دارد:                                                                                                                                     ۱- دهانه: که نوک آتشفشان است.۲ - اتاقک مواد مذاب و داغ آتش فشان: محلی که مواد مذاب قبل از فوران آن جا جمع می‌شد ۳ - مجرای مرکزی: محل اتصال اتاقک به دهان آتشفشان است.                              درون زمین، تودهٔ سنگ‌های آذرین با حرارت بسیار زیاد (حدود ۱۰۰۰ درجه سانتیگراد و بیشتر) وجود دارد که ماگما (تَفتال) نامیده می‌شود. ماگما، با رسیدن به سطح زمین، سرد و جامد شده و گُدازه نامیده می‌شود که این فرایند باعث تشکیل آتشفشان می‌شود. در ماگما و گدازه، حباب‌های گاز وجود دارد که در زمان فوران باعث انفجار می‌شود.بروز آتشفشان، تأثیراتی به همراه دارد که یکی از آن‌ها تغییر آب وهوا است. آتشفشان می‌تواند باعث بارش باران و ایجاد رعد و برق شود. آتشفشانها می‌توانند تأثیراتی درازمدت در وضعیت آب و هوا ایجاد کنند. از طرف دیگر، گدازه‌هایی که سریع حرکت می‌کنند، می‌توانند باعث مرگ انسان‌ها شوند؛ چون خاکستر حاصل از بروز آتشفشان، تنفس را دشوار می‌کند.

آیا از نظر علمی اژدها وجود داشته است.

یک اژدها چه قدر می تواند بزرگ باشد.

به طور کلی دانشمندان به این توافق رسیده اند که برخی از پرندگان امروزی، بازماندگان دایناسورهایی اند که می توانستند پرواز کنند. بنابراین هیچ شکی در اینکه یک اژدها می تواند پرواز کند وجود ندارد. اما سوال اینجاست که آیا آن ها می توانستند به اندازه کافی بزرگ باشند تا به انسان ها و حیوانات آسیب بزنند؟ پاسخ مثبت است. در مقطعی از زمان اینطور بوده است.

Cretaceous pterosaur Quetzlcoatlus northropi یکی از بزرگترین حیوانات پروازی و بالدار شناخته شده در تاریخ است. اندازه های متفاوتی برای این حیوان برآورد شده است. اما حتی محافظه کارانه ترین این اندازه ها، بال هایی به طول ۱۱ متر و وزن ۲۰۰ تا ۲۵۰ کیلوگرم را برای این دایناسور برآورد کرده است. به عبارت دیگر، وزن این حیوان معادل یک ببر امروزی است که قطعا می تواند یک مرد یا یک بز بزرگ را به زمین بزند.

نظریه های متعددی در مورد اینکه چرا پرنده های امروزی به اندازه دایناسورهای بالدار نیستند وجود دارد. برخی دانشمندان بر این عقیده اند که دلیل آن تغییرات آب و هوایی و اقلیم زمین است و برخی دلایل دیگری را نام می برند.

 

با یک اژدهای آتشین واقعی امروزی آشنا شوید

درحالی که اژدهایان گذشته برای حمل یک انسان یا گوسفند به اندازه کافی بزرگ بودند، اژدهایان امروزی حشرات و گاهی اوقات پرندگان و پستانداران کوچک را می خورند. این موجودات مارمولک های آگوائی یا همان دراکوها هستند. دراکوها (Draco) اژدهایانی بالدارند. آن ها مانند هواپیماهایی بدون سرنشین اند.

این مارمولک ها می توانند فاصله ای حدود ۶۰ متر را با پهن کردن بال هایی از جنس بدن خودشان بر روی هوا باقی بمانند و پرواز کنند. شما می توانید این اژدهایان کوچک امروزی را در جنوب آسیا به وفور پیدا کنید. طول بزرگترین این حیوانات، ۲۰ سانتی متر است. بنابراین احتیاجی نیست که از خورده شدن توسط آن ها نگران باشید.

اژدهایی که می تواند بدون بال پرواز کند

در حالی که اژدهایان اروپایی اکثرا موجودات بالدار بزرگ جسه اند، اژدهایان آسیایی بیشتر شبیه مارها هستند. اکثر ما، مارها را موجوداتی می دانیم که بر روی زمین می خزند، اما مارهایی هم وجود دارند که می توانند پرواز کنند. یعنی مدت طولانی را بر روی هوا سر بخورند. اما به چه میزان فاصله؟ به طور کلی این مارها می توانند به اندازه یک زمین فوتبال یا دو برابر طول یک استخر شنا در هوا باقی بمانند.

مارهای Chrysopelea آسیایی، می توانند بیش از ۱۰۰ متر، با مسطح کردن بدن و چرخش آن بر روی هوا پرواز کنند.

 

اژداهایان چگونه می توانستند آتش تولید کنند؟

تا به امروز، اثری از حیوانی که بتواند آتش ساطع کند، یافت نشده است. با این حال، غیر ممکن نیست که یک حیوان بتواند از خودش آتش خارج کند. سوسک بمباردیر (Bombardier)، هیدروکینون و پراکسید هیدروژن را در شکم خود ذخیره می کند و وقتی مورد تهدید واقع می شود آن ها را از خود خارج می سازد. ترکیب شیمیایی این گازها در هوا، متجاوز را با مخلوطی از هوا و مایعی جوشان دفع می کند. در واقع موجودات زنده همواره ترکیبات قابل اشتعال، واکنش پذیر و کاتالیزور تولید می کنند. به عنوان مثال، پراکسید هیدروژن یک متابولیک رایج است که تولید می شود، اسیدها برای هضم غذا ایجاد می شوند و کاتالیزورها برای بهبود واکنش های شیمیایی تولید می شوند.

بنابراین، یک اژدها می تواند مواد شیمیایی را تا زمان لزوم درون خود محبوس کند. احتراق این مواد می تواند با ایجاد یک جرقه ساده توسط خرد کردن کریستال های پیزوالکتریک در درون حیوان به وجود آید. مواد پیزوالکتریک هم مانند مواد شیمیایی در درون حیوانات وجود دارد. نمونه هایی از این مواد، مینای دندان، استخوان خشک و تاندون ها هستند.

پس تنفسی آتشین به طور قطع امکان پذیر است. این توانایی هرگز مشاهده نشده است، اما این بدان معنی نیست که هیچ زمانی، هیچ موجودی توانایی آن را نداشته است.

اما این یک اژدها نیست!

اژدهایان زره پوشی که در فیلم های هالیوودی می بینید، قطعا افسانه هستند. ستون فقرات، شاخ ها یا هر قسمت استخوانی دیگر اژدها، می تواند وزن آن را متفاوت سازد. پس اگر اژدهای ایده آل شما دارای بال هایی کوچک است، این را بدانید که علم هنوز تمام پاسخ ها را درباره اینکه چطور آن وزن سنگین به هوا برمی خیزد، پیدا نکرده است.

به طور خلاصه، اینکه اژدها وجود داشته یا خیر، آیا می توانسته مردم را بخورد یا آتش از خودش پرتاب کند یا نه، بستگی به تعریفی دارد که شما از اژدها می کنید.

سنگین ترین دایناسور

سنگین ترین دایناسور کشف شده تاکنون براکیوزاروس یاوزن تقریبی ۸۰ تن است . وزن و اندازه ی این دایناسور تقریبا برابر با ۱۷ فیل افریقایی است . این دایناسور حدود ۱۶ متر قد و ۲۶ متر طول داشتبراكیوزاروس یكی از بزرگترین و بلندترین دایناسورهایی است كه تاكنون كشف شده است. این جانور،گردنی بلند، سری كوچك و دمی نسبتا كوتاه و ضخیم داشت.
براكیوزاروس، مثل براكیوزاریدهای و برخلاف اكثر دایناسورها، روی چهارپا راه می رفت، پاهای جلویی آن بلندتر از پاهای عقبی بودند. وجود این پاهای جلویی غیرعادی به همراه گردن بسیار بلند آن، به براكیوزاروس حالتی شبیه زرافه می داد وسبب ارتفاع آن بیش ازاندازه آن، ۵۰-۴۰
فوت(۱۶-۱۲ متر) می شد.
طول براكیوزاروس حدود ۸۵ فوت(۲۶ متر) و وزن آن حدود ۸۸-۳۳ تن(۸۰-۳۰تون) بود. این دایناسور، برروی اولین انگشت پاهای جلویی و سه انگشت اول پاهای عقبی، چنگال داشت(هر پا پنج انگشت با لایه های گوشتی داشت).
مثل براكیوزاریدهای دیگر، براكیوزاروس دندانهایی اسكنه مانند داشت،‌ بینی آن در بالای سرش قرار داشت و سوراخهای بینی بزرگی داشت كه نشان می دهد قدرت بویایی خوبی داشته است. براكیوزاروس، ۲۶ دندان بر روی آرواره بالایی و ۲۶ دندان بر روی آرواره پایینی داشت و كلا ۵۲ دندان در دهان داشت. این دایناسور علفخوار در عصر ژوراسیک در اروپا آمریکای شمالی و افریقا زندگی می کرده است و یکی از عظیم ترین دایناسورهای دوران خود بود. براکیوزاروس با ۲۵ متر طول و ۱۶متر ارتفاع و گردنی ۸متری در حدود ۹۰ تن وزن داشت و به علت همین وزن زیاد بیشتر در اب زندگی می کرد.براکیوزاروس ها معمولا مورد حمله تیرانوزاروس قرار می گرفتندو چون جانوران سنگینی بودند قبل از اینکه بتوانند فرار کنند و خود را به اب برسانند توسط تیرکس کشته می
شوند

 

موش ماهی

معمولا در اعماق زیر ۳۰۰متر در مدیترانه و شرق اقیانوس ارام زندگی می کنند.موش ماهی ها درگروه های کوچک شنا می کنند و دنبال بی مهرگان بستر دریا می گردند.موش ماهی یا chimaera monstrosa است.این موجود از خانواده ی chimaeridae می باشد